انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
شهر، حملونقل و زندگی روزمره
فاضلی،محمد،۱۳۹۳، شهر، حمل و نقل و زندگی روز مره، تهران: تیسا،چاپ اول، ۳۶۷ صفحه
شکلگیری و کنار هم قرارگرفتن مقالاتی که در این مجموعه گرد آمدهاند، سیری پیچیده و طولانی دارد و معنادارکردن چرایی ارائه چنین ترکیبی در یک کتاب مستقل، ضروری است...پرسش اولیه که تدوین این اثر را آغاز کرد، این بود که چگونه اقدامات دولتها یا شهرداریها بر زندگی روزمره مردم تأثیر میگذارد؟ طبیعی بود که از میان تأثیرات بیشمار اقدامات متعددی که دولتها و شهرداریها انجام میدهند، به گونههای خاصی نظر داشته باشیم. این پرسش بهویژه در مورد شهر تهران که در معرض مداخلات بسیار شهرداری قرار دارد و شهری دائماً در حال تغییر و همراه با اجرای پروژههای زیاد است، اهمیت زیادی دارد؛ ولی، انتخاب عرصهای که در آن به بررسی مداخلات صورتگرفته و تأثیرات اعمالشده بر زندگی روزمره بپردازیم، محدود به مقالاتی بود که به همایش «شهر و زندگی روزمره» ارسال میشد و البته کوشش شد تا از طریق سفارش مقالات خاص، ساختار اصلی کتاب شکل داده شود.
نظام مفهومی لازم برای درک اقدامات و مداخلات انجامشده در شهر و تأثیرات این اقدامات نیز اهمیت داشت. سبک زندگی، به دلایل مختلف ابزار مفهومی مناسبی برای این منظور است. سبک زندگی، اساساً در شهر مدرن زاده میشود؛ جایی که عرصهای برای انتخابکردن از میان گزینههای بسیار وجود دارد و در همین حال مجموعهای از محدودیتهای ساختاری، فرد را به گزینش الگوهای خاص زندگی سوق میدهند. شهر مدرن، همچنین کانون مصرف است و مصرف با سبک زندگی ارتباطی وثیق دارد. سبک زندگی را به دلایل شخصی و سابقه پژوهش درباره آن، مفهومی برای صورتبندی نوعی نگاه انتقادی به زندگی در شهر مدرن میدانستم. وقتی پای بررسی تأثیر مداخلات در شهر بر زندگی روزمره به میان میآید، سبک زندگی مفهومی است که میتواند برای درک این تأثیرات به کار گرفته شود.
عرصههای قابل بررسی زیادی برای کاربست تحلیل اجتماعی در فضای شهری و بررسی تأثیر مداخلات دولت و شهرداری در فضای شهری بر زندگی روزمره مردم وجود دارند. عرصههای کار، فراغت، خریدکردن، تعاملات اجتماعی یا حملونقل میتوانند زمینههایی برای چنین بررسی و پژوهشی باشند؛ ولی دو چیز زمینهای برای تمرکز این کتاب بر حملونقل ایجاد کرد. دهها مقالهای که به موضوع مدنظر این کتاب پرداخته بودند، به عرصههای مختلفی نظر داشتند؛ ولی تعداد مقالاتی که به حملونقل در شهر، رابطه آن با سبک زندگی، تأثیرات اجتماعی الگوهای حملونقل و تحلیل اجتماعی آن میپرداختند، بیشتر بودند و کیفیت بالاتری داشتند. حملونقل، یکی از مهمترین و دغدغهسازترین عرصههای حیات اجتماعی در همه شهرهای دنیا و بهویژه شهر تهران است. شلوغی، تصادفات، آلودگی هوا، هزینه حملونقل و تأثیرات اجتماعی ناشی از زندگی بیشازاندازه عجینشده با خودروها و حملونقل موتوری، پیامدهایی هستند که بررسی اجتماعی حملونقل را ضروری میسازد.
این کتاب، با وصفی که ارائه شد، برنامهریزی شهری را مداخله حاکمیتی ـ از طریق دولت یا شهرداری ـ در نظر گرفته و به انواع خاصی از تأثیرات این نوع مداخلات در حیات شهری نظر دارد. مداخلاتی که در کانون این تحلیل قرار دارند، مرتبط با حملونقل هستند. حملونقل با مترو یا اتومبیل شخصی و حملونقل پیاده تحلیل و بررسی شدهاند و درباره هر کدام، ابعاد خاص اجتماعی مد نظر قرار گرفتهاند. این کتاب در کل، نمونهای از تحلیل فضای شهری است که در آن انتقاد از سیطره خودروهای شخصی بر شهر بارز است و همزمان به اهمیت پیادهراهها و حیات پیاده توجه میکند؛ ولی به ابعاد اجتماعی خاص پیادهراهها و همچنین لزوم ارزیابی تأثیرات اجتماعی پروژههایی که پیادهراهسازی را مد نظر دارند توجه میکند.
چنین طرح مسئله و رویکردی، با این برداشت صورت میگیرد که شهر همچون متغیری است که مدیریت فضاها و تغییرات آن دلالتهای اجتماعی و فرهنگی و گاه سیاسی دارد و نیز شهرها، فضاها، مکانها و جایگاههایی را در بر میگیرند که شکل خاصی از مصرف آنها با تکوین هویت و تجربة خاصی نزد شهروندان پیوند دارد. مصرفکردن حملونقل و ابزارهای حملونقل، مولد تجربههای متفاوت، سبک زندگیها و هویتهای گوناگون هستند. فضاها و مکانهای مصرفی شهری بر تجربة ما از شهر تأثیر میگذارند و توسعه مادی شهرها نیز تابعی از این تجربهها هستند. حملونقل نیز عمیقاً با فضاها، مکانها، توسعه مادی و درنهایت تجربه تأثیر همه اینها بر زندگی روزمره، مرتبط است. حملونقل در فضای عمومی شکل میگیرد و رویکردی اجتماعی به حملونقل و فضای عمومی میتواند راهگشای طراحی حملونقل بر اساس استراتژیهایی جایگزین و مکمل باشد و دستآخر، رسیدن به فضاهای عمومی واقعی و موفقتری را در پی داشته باشد. انسجام اجتماعی در چنین رویکردی، بسیار مهم است؛ چنانکه محمد رضایی در مقاله یکم این کتاب تشریح میکند، «فرض بر این است که فضاهای عمومی نقش بسیار مهمی در افزایش انسجام اجتماعی بازی میکنند؛ بنابراین در تدوین سیاستهای لازم برای طراحیهای شهری، افزون بر توجه صرف به زیباشناسی فضاهای عمومی، کنترل خشونت و افزایش امنیت، باید به عنصر یادشده هم توجه داشت». فضاهای عمومی مکانهایی هستند که در آنها مبادله میان گروههای مختلف امکانپذیر و محقق میشود و در چهارچوب چنین مبادلاتی انسجام اجتماعی نیز تأثیر میپذیرد. رویکرد مثبت به کاهش استفاده از خودروهای شخصی و حمایت از گسترش پیادهراهها و پیادهمداری در شهر، اقدامی برای افزایش انسجام اجتماعی در شهر است؛ به این معنا، الگوهای حملونقل گوناگون، مولد سبک زندگیهای گوناگون، مصرف فضای شهری به شیوههای متفاوت و تأثیرات متنوعی بر تجربه زندگی روزمره هستند.
محمد رضایی در مقاله «مصرف شهر، سبک زندگی و هویت جمعی: مطلوبیتها و راهبردهایی برای شهر تهران» بنیانی نظری برای تحلیل اجتماعی در شهر بیان میکند. اگرچه نویسندگان بقیه مقالات، به صورت سازمانیافته از مفاهیم این مقاله استفاده نمیکنند، ولی چهارچوبی از مفاهیمی که وی فراهم میآورد، ابزاری مناسب برای تحلیل فضاهای شهری و رویکرد انتقادی به برنامهریزی شهری رایج و تجربه گذشته فراهم میآورد. رضایی همچنین مفاهیم تشریحشده در مقاله را برای تحلیل فضای شهری در تهران، بررسی فضاهای عمومی سرزنده و بانشاط و طراحی الگویی برای وضع مطلوب شهر ایرانی میپردازد.
مقاله «شهرداری تهران و تحولات سبک زندگی شهروندان در یک دهه اخیر»، چهار مقوله اوقات فراغت، خرید، گردشگری و الگوی مصرف را از عناصر سبک زندگی تلقی میکند و به بررسی تغییرات ایجادشده در سبک زندگی شهروندان تهرانی میپردازد. این تحولات فراتر از مسئله استفاده از ابزارهای حملونقل هستند، ولی در این مقاله به سبک زندگیهای متأثر از حملونقل نیز پرداخته شده است. این مقاله بر این نظر بنا شده که اگر کلانشهر تهران را کانون تولید و بازتولید سبک زندگی در ابعاد گوناگون آن بدانیم، از این لحاظ مطالعه و واکاوی سبک زندگی شهروندان در کلانشهری چون تهران ازجمله اقدامات مهم پژوهشی است. گنجانیدن این مقاله در میان مباحث نظری کتاب، بیش از هر چیز برای ارائه مفاهیمی است که در قالب آنها میتوان به سبک زندگی در شهر تهران اندیشید. بهاینترتیب دو مقاله نخست، رویکردهای نظری و ابزارهای مفهومی مفیدی را برای تحلیل اجتماعی در فضای شهری ارائه میکنند که الگوهای حملونقل را نیز میتوان بهخوبی با استفاده از آنها تحلیل و اقدامات صورتگرفته در این عرصه را نقد کرد.
شش مقاله بعدی هریک به ابعادی از مسئله حملونقل در فضای شهری میپردازند و نمودهایی از تحلیل اجتماعی را برای برنامهریزی شهری، آشکار میکنند. مقاله «آداب و اخلاق در متروی تهران» به یکی از موضوعهای مغفول در مطالعات اجتماعی شهر میپردازد. نویسندگان مقاله، نشان میدهند مترو با سامانمندکردن، نظمبخشیدن، سرعتدادن و بهبودِ کیفیت تردد در شهر، موجب کاهش تنشها و تعارضهای میان شهروندان حین رفتوآمدِ پرتراکم در شهر میشود و از این راه به فراهمآوردن فضایی اخلاقیتر در فضاهای عمومیِ شهری یاری میرساند. در ضمن، مترو برای مسافران و شهروندان، تنها وسیلهای برای رفتوآمد نیست؛ مکانی است که بخش قابل توجهی از زندگیِ مسافران در آن میگذرد و وجودِ آسایش، امنیت، آرامش روانی و احترام در آن میتواند کیفیت زندگی را ارتقا بخشد. کلاهی و محمودآبادی نشان میدهند که «در فضای مترو، درخواستهای درهمفشرده اخلاقی از قبیلِ بخشش، شکیبایی، خویشتنداری، مهربانی، فروخوردنِ خشم، مدیریتِ بدن، مدیریتِ نگاه، ازخودگذشتگی و خویشتنداری به طور مداوم با اضطراب سرعت، تراکم جمعیت و کمبود منابع برخورد مییابند و فرد را در برابر موقعیتی حساس و تنشآلود از تصمیمگیریهای مداوم اخلاقی قرار میدهند» و راهحل کنارآمدن با انتخابهای اخلاقی در مترو، «تولید رویهها، قاعدهها، هنجارها و آداب رفتاریِ جدید است که تبدیل به “عادتهای مترو” شوند». بهاینترتیب، ایشان حملونقل بهوسیله مترو را چیزی فراتر از الگویی برای حملونقل توصیف میکنند و ضرورتهایی را برای رویارویی درست با این پدیده، آشکار میسازند. در ضمن نشان میدهند که چگونه حیات اجتماعی در مترو، از حیات اخلاقی جامعه تأثیر میپذیرد و نیز چگونه مولد اخلاق جدید خواهد بود. این مقاله، نمودی از رویکرد اجتماعی به حملونقل در شهر است که میتواند گسترش یابد و به موضوعهای بسیار بیشتری در عرصه حملونقل بپردازد.
مقاله «شهر در تصرف خودرو؛ پیامدهای ساخت بزرگراهها و تونلهای شهری در تهران» به تأکید بر گسترش استفاده از خودرو در شهر تهران و رویکرد تسهیلگر شهرداری تهران در این زمینه میپردازد. اگر استفاده از وسایل حملونقل را به عنوان نوعی انتخاب سبک زندگی لحاظ کنیم، این مقاله نشان میدهد که چگونه تخصیص منابع در شهر، میتواند تسهیلگر انتخابهای مردم باشد. جدای از میزان دقت بهکاررفته در محاسبات مربوط به هزینههای صورتگرفته برای پروژههای حملونقل در شهر تهران که در این مقاله به آنها پرداخته شده، محمد فکری نشان میدهد که توسعه بزرگراهها نهتنها بهترین گزینه موجود و مفید پیش روی نظام برنامهریزی شهری نبوده است، بلکه «گسترش معابر سبب تسهیل دسترسی با وسایل نقلیة شخصی میشود و این امر سبب تشویق ساکنان به سکونت در محلهایی دورتر از محل کارشان و استفاده از اتومبیل شخصی برای سفر به محل کارشان میشود؛ ازاینرو با اعمال اینگونه سیاستگذاریها، نهتنها هدف اولیه که حل مسئله تراکم ترافیکی بوده است، حاصل نمیآید، بلکه با گذشت زمان، بهواسطة تشویق به سفر بیشتر و افزایش طول سفرها، تراکم ترافیکی و آلودگی بیشتر محیطزیست را در پی خواهند داشت». این مقاله نیز بهمنظور حمایت از رویکرد پیادهمدار، به برنامهریزی و انتقاد از تسخیر شهر بهوسیله اتومبیلها استدلال میکند. این مقاله هرچند به زمینههای سیاسی و اجتماعی پیدایش این شیوه از مدیریت و برنامهریزی حملونقل در شهر نمیپردازد، ولی نشان میدهد که انتخابهای مدیریتی چگونه به انتخابهای سبک زندگی بهوسیله مردم شکل میدهند و مسائل اجتماعی عدیدهای خلق میکنند.
مقاله «پیادهراههای شهری، بستری در راستای ارتقای سرزندگی و کیفیت محیط شهری» در پی آن است که نشان دهد پیادهراهها ازجمله فضاهای عمومی شهر هستند که در آنها فضاهای سکونتگاهی به مکانهای امن و لذتبخش برای پیادهروی و فعالیت اختصاص داده شدهاند. شهروندان همواره با ایجاد ساختارهایی در شهر، نیاز ذاتی خود را برای برقراری روابط اجتماعی، برآورده کردهاند و برای همین منظور، فضاهایی که از نظر اجتماعی فعال هستند و امکان ارتباطات چهرهبهچهره انسانی را درون اجتماع شهر و در کالبدی سازمانیافته فراهم کردهاند، مورد توجه آنها قرار گرفته است؛ پیادهراهها از همین نوع فضاها هستند. در طول دهههای گذشته، اتکای بیشازحد به حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده، موجب افول ارزشهای اجتماعی، فرهنگی، بصری و کاهش کیفیت و سرزندگی محیطهای شهری شده است. از این دیدگاه، تلاش برای توسعه پیادهراهها، راهی برای افزایش انسجام و سرزندگی در نظام اجتماعی است. طبق تعریفی که سجادی، یاریقلی و کلانتری ارائه میکنند، پیادهراه جایی است که ویژگیهای زیر را داشته باشد:
* حذف وسایل نقلیه از منطقه پیادهراه؛
* ایجاد سیستم خیابان پیرامونی که جایگزین گردش و ظرفیت خیابانی ازدسترفته بهواسطه حذف وسایل نقلیه شود؛
* تأمین دسترسی پیرامونی به حملونقل، اتومبیلهای شخصی، وسایل نقلیه اضطراری و خدماتی؛
* تأمین پارکینگ مجاور که به اندازه کافی جایگزین فضای ازدسترفته بهواسطه انسداد خیابانها باشد و نیز ایجاد پارکینگ اضافی در مجاورت فضای پیادهراه؛
* برنامه تبلیغاتی مبتنی بر اصلاح ساختمانها، منظرسازی، افزایش نورپردازی، امکانات رفاهی برای عابران پیاده، تبلیغات هماهنگ و رویدادهای ویژه.
استدلال ایشان آن است که پیادهراهها میتوانند سرزندگی را در شهر ایجاد کنند. سرزندگی و پویایی فضای شهری و در مقابل، ملالانگیزی آن، بازتاب شمار و بهویژه نوع فعالیتها و رویدادهایی است که در فضا صورت میپذیرد. سرزندگی شهر، بازتاب سطح شلوغی آن در اوقات مختلف روز و در بخشهای مختلف است. فضای شهری سرزنده، عبارت است از فضایی که در آن حضور تعداد قابل توجهی از افراد و تنوع آنها (به لحاظ سن و جنس) در گستره زمانی وسیعی از روز که فعالیتهایشان عمدتاً به شکل انتخابی یا اجتماعی بروز مییابد، به چشم میخورد؛ با چنین تعریفی، پیادهراه عنصری در برنامهریزی شهری است که به سرزندگی کمک میکند.
سرزندگی اجتماعی در شهر، به تعبیر ایشان، بهوسیله سطوح فعالیتها و تعاملات اجتماعی و نیز ماهیت ارتباطات اجتماعی سنجیده میشود. شهر سرزنده و زیستپذیر، به لحاظ اجتماعی با سطوح پایین محرومیت، پیوستگی اجتماعی قوی، ارتباطات خوب و پویایی میان لایههای اجتماعی، روحیه جمعی و غرور مدنی، دامنه وسیعی از شیوههای زندگی، روابط موزون و جامعه شهری باطراوت توصیف میشود. در ضمن، ازآنجاکه به تعبیر جین جیکوبز، شهر را میتوان با خیابانهایش شناخت، پس ارتقای سیمای خیابان بهوسیله افزایش حضور پیاده به بهبود سیمای شهر و تصویر ذهنی افراد کمک میکند. اگر خیابانها جذاب باشند، به تمام شهر نیز حس جذابیت را خواهند دمید. از دید او پیادهراهها باید سرزنده باشند تا بتوانند ساکنان بیشتری را به خود جلب کنند.
سجادی، یاریقلی و کلانتری در دفاع از توسعه پیادهراهها به عنوان عوامل تسهیلکننده سبک زندگی پیادهمدار، مقابله با سیطره خودرو و عامل سرزندگی مینویسند. وقتی این رویکرد را در کنار اقدامات سالیان گذشته شهرداری در توسعه پیادهراهها قرار دهیم و ضرورت ملاحظات اجتماعی در طراحی و برنامهریزی پیادهمحور را مد نظر داشته باشیم، میتوانیم با سهم چنین رویکردی در تحلیل فضای اجتماعی شهر و امکانات ساختاری برای بروز سبک زندگیهای مناسب بیشتر آگاه شویم.
مقالات این کتاب از رویکردی انسانیتر و با تأکید بر ضرورت توسعه پیادهمدار در حیات شهری نوشته شدهاند. مقاله «اجتماع معترض و مجری مصمم: مطالعه اجتماعی پروژه پیادهراهسازی خیابان هفدهشهریور شهر تهران» نیز از این مقوله مستثنی نیست. علیخواه و فاضلی از رویکرد کلی شهرداری تهران به تسهیل عبورومرور پیاده به عنوان سبک زندگی مناسب شهری حمایت میکنند، ولی نشان میدهند که اجراییکردن این رویکرد باید توأم با ملاحظات اجتماعی بسیاری صورت گیرد. بررسی پیادهراهسازی در محور هفدهشهریور حد فاصل میدان امام حسین(ع) تا میدان شهدا، موضوع ارزیابی تأثیر اجتماعی قرار گرفته و نشان داده شده است که با وجود مثبت بودن پیادهمداری، اجرای پروژههای پیادهراهسازی باید با ملاحظات بسیار و طراحی اجتماعی مناسب صورت گیرد. این مقاله یکی از نقاط مثبت دیگر در شهرداری تهران را نشان میدهد. مقالاتی از جنس ارزیابی تأثیر اجتماعی معمولاً در کشورهای درحالتوسعه فرصت انتشار پیدا نمیکنند. رویکرد انتقادی چنین مقالاتی با مخالفتهای مدیریتی روبهرو میشود؛ ولی ارزیابی تأثیر اجتماعی پروژه پیادهراهسازی محور هفدهشهریور با حمایت شهرداری تهران انجام گرفته و انتشار آن در این مجموعه نیز نشانگر تغییری در رویکردهای شهرداری نسبت به مطالعات اجتماعی است.
مقاله «بررسی تأثیرات اجتماعی احیای پیادهمداری در فضای شهری معاصر؛ مورد مطالعه: خیابان علمالهدی» به قلم فروغ ذائرثابت، به نقد سیطره اتومبیلها بر حیات شهری میپردازد و خیابان را بهمثابه امر اجتماعی و امر بصری تحلیل میکند. این مقاله، بیانگر تجربهای مثبت در استفاده از پیادهراه برای افزایش سرزندگی در فضای شهری، حفظ میراث تاریخی و ایجاد فضایی برای تعاملات اجتماعی در شهر رشت است؛ تجربهای که بهواسطه آن، پیادهروی به تجربهای رضایتبخش تبدیل میشود، عابران از فضاها و ساختمانهای تاریخی، فرهنگی و تجاری بهره میگیرند و فضاهای کشفنشدهای برای مردم ایجاد میشود که بایستند و بنشینند، تجربه جدیدی از عوامل انسجامبخش، حیات سرزنده و خلق هویت داشته باشند؛ جایی که فراغت، تاریخ، حیات سرزنده جسم و روح، میراث فرهنگی و دور شدن از مصائب خودرو به هم میپیوندند.
آخرین مقاله این اثر با عنوان «عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد پیادهراههای موجود در تهران به تفکیک گونهها به عنوان فضای شهری انسانمدار» به قلم خاکساری، نفر و خانی، مباحثی فنی را درباره استانداردهای ساخت پیادهراه، طرح میکند و پس از شرح مختصری درباره پیادهراههای تهران، بر اساس بررسی پیمایشی، کیفیت پیادهراههای تهران را بررسی و راهکارهایی برای بهبود آنها ارائه میکند. مجموعهای از یافتههای پژوهش میتوانند راهگشای برنامهریزی شهری بهتر و طراحی اجتماعی مناسبتر برای تقویت حیات اجتماعی در پیادهراههای شهری باشند.
مقالات مجموعه که در تدوین و کنار هم قراردادن آنها محدودیت گزینش از میان مقالات ارسالشده برای همایش وجود داشته، بر روی هم کلیت معنادار واحدی را میسازند. بازنمایی چگونگی ترکیب مداخلات شهرداری در شهر، حملونقل، ابعاد اجتماعی فضاها و نقش آنها در خلق سبک زندگیها، نظامی از مفاهیم برای تحلیل حیات اجتماعی شهر در ارتباط با فضا، مصرف، سبک زندگی و حملونقل، دستاوردی برای این مجموعه است. مجموعه مقالات از آن نظر که به موضوعهایی در فضای شهری ایران میپردازند، کاربردیتر و دارای رویکرد درونزاتری هستند. انتشار مجموعهای از مقالات با رویکرد انتقادی نیز نشاندهنده آن است که مدیریت شهری متساهلتر و با برقراری پیوند ارگانیکتری میان مطالعات اجتماعی و مدیریت شهری، در دسترستر شده است؛ اگرچه هنوز فاصله تا مطلوبها زیاد است.
فهرست
مصرف شهر، سبک زندگی و هویت جمعی: مطلوبیتها و راهبردهایی برای شهر تهران
محمد رضایی
شهرداری تهران و تحولات سبک زندگی شهروندان در یک دهه اخیر
محمدباقر تاجالدین
آداب و اخلاق در متروی تهران
محمدرضا کلاهی، زینب محمودآبادی
شهر در تصرف خودرو: پیامدهای ساخت بزرگراهها و تونلهای شهری در تهران
محمد فکری
پیادهراههای شهری بستری در راستای ارتقای سرزندگی و کیفیت محیط شهری
ژیلاسجادی، وحید یاری قلی، بهرنگ کلانتری
اجتماعِ معترض و مجری مصمم: مطالعه اجتماعی پروژه پیادهراهسازی خیابان هفدهشهریور شهر تهران
فردین علیخواه، محمد فاضلی
بررسی تأثیر اجتماعی احیای پیادهمداری در فضای شهری معاصر: مورد مطالعه خیابان علمالهدی کلانشهر رشت
فروغ ذائرثابت
عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد پیادهراههای موجود در تهران به تفکیک گونهها به عنوان فضای شهری انسانمدار
دکتر علی خاکساری، نائله نفر، حسین خانی