انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
"قطعاتی برای ابوالهول" توصیفی از رنج یک زندگی عاشقانه است
جولان فرهادی بابادی؛ شاعر جوان اعتقاد دارد: چیزی که باید «بازگردد» ادبیات نیست بلکه سطح بالاتری از تولیدات ادبی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ «قطعاتی برای ابوالهول» نام مجموعه شعری از جولان فرهادی بابادی است که توسط نشر تیسا منتشر شده است. انتشاراتی که عمدۀ فعالیتش روی انتشار مجموعهای از کتابهای تخصصی در حوزه علوم انسانی و بهطور مشخص جامعهشناسی شهری است، اما آنطور که فرهادی میگوید واحد ادبی این انتشارات با عنوان «کتاب هادس» از دو سال پیش کار خودش را شروع و در سال جدید با چاپ چند عنوان کتاب شعر، یک رمان و یک کتاب در حوزه نقد ادبی دوره جدیدی را آغاز کرده است. آنچه میخوانید گفتگویی است پیرامون تجربه فعالیت ادبی این شاعر جوان است.
واکنش ما به انتشار «قطعاتی برای ابوالهول» چیست؟
انتشار این کتاب و یکی دو عنوان ادبی دیگر نظیر کتاب «پیش از آنکه بخوابیم» و کتاب «وزن» از سوی تیسا آغاز فعالیت واحد ادبی این انتشارات محسوب میشود که به نظرم با اقبال مناسبی از سوی مولفان مواجه شده است. اگر چه خیلیها انتظار انتشار کتاب شعر از سوی تیسا را نداشتند اما روند کاری نشر از قبل نشان میداد که عزم و نیت گسترش حوزه کاری در آنها وجود دارد.
در مورد کتاب من هم خوشبختانه به فاصله کمتر از یک هفته از توزیع کتاب در اولین نقدی که روی آن نوشته شد، توانستم بازخورد مناسبی از قطعات دریافت کنم، هرچند به سرنوشت کار ادبی در کشور خوشبین نیستم ولی نقدی که با عنوان «ملاطی از پاره سنگ و خون و عقاب» منتشر شد مرا به این باور رساند که حداقل مخاطبان و منتقدان ادبی با بیتفاوتی از کنار کار رد نمیشوند و این کتاب قطعا در آینده مخالفان و موافقان جدی پیدا خواهد کرد.
آیا سیاستهای نشر در دوره جدید تغییری داشته و تجربه شما در حوزه ممیزی کتاب چطور بود؟
خوشبختانه یکی از تفاوتهای دولت جدید با دولت قبل، تغییر در نگاه غیرکارشناسی حول ممیزی کتاب است. نمیدانم الان هم کار اصلی ممیزی را «نرم افزارها» انجام میدهند یا نه ولی مطمئنم در حال حاضر کسانی که از آن نرم افزارها بهره میگیرند میدانند نرمافزار چه چیزی را اشتباه تشخیص داده است. خود این موضوع در مقایسه با سالهای قبل نعمت بزرگی است. ولی اینکه از نظر من ملاکهای تشخیص چقدر درست است چیز دیگری است. تفاوت دوم، زمان بررسی کتاب است؛ همه عنوان کتابهایی که ما برای ارشاد فرستادیم در یک زمان استاندارد یک ماهه مورد بررسی قرار گرفته و جواب هم ارائه شد.
قطعا تفاوت کیفی خوبی اتفاق افتاده اما هنوز منتظر وعدههای وزیر در خصوص نشر هستیم و البته تحقق افق فرهنگی این دولت روند بهتر و سریعتری را میطلبد. ما حتی از فضای بسط یدی که شاعران هشت – نه قرن پیش در حوزه پرداختن به شعر، عشق و زندگی انسانی داشتند خیلی فاصله داریم، این مقاومت و عدم تسامح در مقابل ادبیات نه تنها درون دولتها رفته رفته فزونی گرفت بلکه حتی در میان مردم هم بیشتر شده است و این یعنی موانع ذهنی و عینی آزاداندیشی در حوزه ادبیات به صورت تاریخی پیشرفت داشتهاند.
ما نباید انتظار داشته باشیم فقط سیاستهای ممیزی تغییر کند. از سوی دیگر مهمترین سیاست ممیزی که در دولت قبل به ادبیات و فرهنگ تحمیل شد بلایی بود که با قیمت کاغذ بر سر صنعت کتاب و نشر آوردند. اگر دولت میخواهد تفاوت خود را در حوزه کیفی و کمی نشان دهد، باید بداند، مردم و مولفان کتاب گران را بار گران میدانند، یعنی شما کتاب گران را «کتاب چاپ نشده» فرض کنید چراکه بود و نبودش چندان فرقی در خوانده شدن و عمومی شدن تاثیر آن نمیکند.
شما انتشار مجموعه قطعات را گام اول یک پروژه ادبی معرفی کردهاید درحالیکه گویا نوشتن شعر اتفاق درونی یا الهام است، چگونه میتوان سرودن چند مجموعه شعر را در چارچوب یک پروژه تعریف کرد؟
کتابِ قطعاتی برای برای ابوالهول در واقع توصیفی ادبی از رنجِ زندگی عاشقانه است. من در این کتاب بیشتر از زوایه «رنج» به موضوع عشق پرداختم و همین مسیر را ادامه دادهام. یعنی آگاهانه و عامدانه مسیری را انتخاب کردهام که یک پدیده خاص را توصیف و آشکار میکند.
همانطور که قبلا گفتهام، در مرکزیت قرار گرفتن مفهوم رنج و تمرکز برای توصیف آن در سطحی غیرفردی، قرار است به اشکال گوناگون در سه دفتر شعر منتشر شود. کاری که من به آن میگویم پروژه ادبی «قطعات»؛ آنچه در این سه دفتر استمرار مییابد نوسانات درونی من به عنوان شاعر نیست بلکه یک فعالیت شناختی معطوف به جهان بیرون است.
اگر بخواهم محتوای این فعالیت را بهتر توضیح بدهم باید بگویم در نظر من حیات انسانی مسیری از تلاشهای مشترک بشر برای به انجام رساندن سرنوشت و آرامش بخشیدن به خویش است. مسیری که باید با سعی، همه ابعاد آن روشن شود. اما امروز عادت کردهایم این راه را تنها به وسیله تولید تکنولوژی بازکنیم و علیرغم اینکه چنین حرکتی، به نظر ایدهای جدید میرسد اما باید گفت تلاش تکنولوژیک برای بدست دادن بیشترین خیر برای بیشتری افراد ذاتا یک ایده ناکامِ کلاسیک است که مُسکنهایش باعث شده فراموش کنیم تجربه رنجآور انسان بودن یعنی تجربه رنجآور ابزارسازی. ما میتوانیم این مسیر را با تمرکز بر خودِ آدمی و پیش کشیدن احساسات و قوای فکری انسان هموار کنیم. من در پروژه قطعات یک چنین امری را دنبال میکنم.
از مخاطب خودم میپرسم هنگامی که ناکامی، ترس، نفرت و... به تو روی میآورد، به چه چیز اندیشیدهای و آیا تاکنون محتوای واقعی حسی چون غم، تلخی، شادی و هیجانات درونی خود را در یک ادارک غیرشخصی و غیر اینزمانی مورد چالش قرار دادهای؟ اینجاست که آنچه من دنبال میکنم بُعد تاریخی زندگی را نیز مطرح میکند و ماهیت قطعات را چیزی فراتر از توصیف اندوه، شیدایی و ناراحتیهای درونی میکند.
این راه میتواند مسیر بازگشت ادبیات به زندگی روزمره مردم را بازسازی کند؟
ادبیات در زندگی روزمره مردم ما وجود دارد، چیزی که باید «بازگردد» ادبیات نیست بلکه سطح بالاتری از تولیدات ادبی است. شما گعدههای ادبی مجازی و غیرمجازی زیادی میتوانید پیدا کنید که اتفاقا دنبال کنندگان زیادی دارند اما واقعیت این است که چیزی که در این حلقهها به عنوان شعر هست، خیلی ملموس برای مصرف ساخته شده؛ مصرفی تلگرامی. مثل اینکه بخواهید شعری کوتاه برای تبریک عید ارسال کنید یا به کسی که برایتان منافعی دارد بگویید دلواپساش هستید، یا بهطور کلی بگویید حوصله ندارید. این اتفاق خیلی جدیتر زمانی قابل بحث است که شهروندان با مصرف چنین ادبیاتی به مصرف همدیگر هم روی میآورند؛ موضوعی که باید با بررسی شاخصهای فرهنگ عمومی به آن بپردازیم.
متاسفانه نگاه فرهنگی غلطی، مبتنی بر این باور در کشور ما وجود دارد که افراد برای اخلاقی عمل کردن باید هرچه بیشتر و بیشتر متنهای دینی بخوانند. این مسئله خودش را در سیاستهای نمایشگاه کتاب هم نشان داده است. ذیل حمایتهایی با این باور، ردیفها ردیف انتشارات دینی به وجود آمده که با تخفیفهای نزدیک به ۵۰ درصد کتب دینی تزئینی میفروشند اما واقعیت میگوید که افراد با خواندن پیام اخلاقی ضرورتا اخلاقیتر عمل نمیکنند. این وظیفه در همه فرهنگهای پویا به دوش ادبیات است. یعنی عرصه تعمق در ارزشهای فرهنگی و ایجاد انباشت ذهنی و حسِ اخلاقی در افراد، عرصه هنر و ادبیات است و با انتشار مجلدهای سفارشی کتابسازیهای سفارشی هم چیزی در جامعه تغییر نخواهد کرد.
این مثل روز روشن است که مردمان خسته از فرهنگ نمایشی و سفارشی به مصرف فرهنگی جایگزین و شاید آبکی روی میآورند و به همین دلیل باید اذعان داشت فرهنگی که نتوانند ادبیات تاملشده تولید کند خودبهخود ادبیات مبتذل، سطحی و انعکاسی تولید میکند و ادبیات مبتذل، ارواح میانتهی و سوژههای مطیع و بیاراده میسازد. سوژههایی که ذخیره ذهنیشان پیرامون الگوهای عمل اخلاقی جواب جبر زندگی واقعی را نمیتواند بدهد. در این شرایط جادویی ارجمند میگردد و این ارج را شما میتوانید با تعداد لایکهای اصحاب بغ بغو رصد کنید.