انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
مصاحبه با جولان فرهادی به بهانه انتشار مجموعه شعر «قطعاتی برای ابوالهول»

سپند آرند
تابستان اگرچه با گرمای وهمآلودش آمد و طبیعت را تبخیر کرد اما همزمان با آن، قطعاتی منتشر شد که میگوید «من فریب طبیعت را میشناسم/ دامهایی که برایم پهن کرده است».« قطعاتی برای ابوالهول»، نخستین کتاب شعری است که از شاعری جوان به نام «جولان فرهادی» منتشر میشود. شاعری که سالهاست شعر میگوید و تمام روایتهای شعریاش را در قالب پروژهای تعریف کرده که با وسواس فراوان در سالهای گذشته پیش برده است؛ اولین کتابش با آغاز تابستان روانه بازار کتاب شد. گفتوگویی کوتاه با این شاعر داشتیم که در ادامه میخوانید:
جولان فرهادی کی شاعر شد؟ از کی شروع کردی به نوشتن شعر؟
- در ۱۹ سالگی اولین شعرم را نوشتم.
چرا فکر کردی باید شعر بگویی؟ چرا داستاننویس نشدی؟
- چون خیالانگیزی شعر بیشتر بود؛ شعر به یکباره حجم گستردهای از معنا را میبخشد، ولی در داستان این مسأله به کندی اتفاق میافتد. شعر حیرت ناگهانی است.
علاقهات به چه زمانی باز میگردد؟
- همه چیز با یک ذوق هنری شروع شد که معلم ادبیات آن را به من داد. کتاب ادبیاتی که برای دوره تحصیلی من در دوره دیپلم در نظر گرفته شده بود، کتاب خاصی بود.
دوران دبیرستان، در چه رشتهای درس میخواندی؟
- فقه. دوره مقدماتی فقه را در مدرسه عالی شهید مطهری در شهرکرد میخواندم که آن ذوق هنری با آن کتاب ادبیات و آن معلم شکل گرفت.
در دانشگاه ادبیات را ادامه دادی؟
- نه. وارد دانشگاه تهران شدم و علوم ارتباطات خواندم و در حال حاضر در دوره فوقلیسانس مطالعات فرهنگی میخوانم.
و بعد شعر به یکباره آمد یا شعرها الهام شدند؟
- برخی معتقدند که شعر ناشی از تغییرات خیالانگیز در انسان است و در واقع شعر الهام میشود؛ اما شعر گفتن برای من مثل نقاشی کشیدن است.
با این رویکرد آیا میتوان شعر گفتن را در کارگاه شعر، آموخت؟
- این سؤال به این دلیل به وجود میآید که شاعران ما بوطیقا ندارند تا فرایند خواندهشدن شعرشان را تفسیر کند. در واقع ما سنت بوطیقایی نداریم. به همین دلیل این بحثها به وجود میآید. قطعاً اسلوب کلام خیالانگیز قابل تعلیم است اما به این معنی نیست که بتوان با حضور در کارگاه، شعر تولید کرد.
پس چگونه میشود شعر گفت؟
- کسی که میخواهد شعر بگوید، باید ذخیره شعری گستردهای داشته باشد. تاریخ ادبیات و سنتهای ادبی زبانش را بداند. مهمتر از همه اینکه کاربرد صنایع ادبی را بشناسد. اتفاقی که در کشور ما میافتد این است که طیف وسیعی از افراد وجود دارند که شعر میگویند اما درک درستی از صنایع ادبی موجود در زبانی که به آن شعر میگویند، ندارند.
«قطعاتی برای ابوالهول» اولین کتاب شعری است که از شما منتشر میشود، چرا این نام را انتخاب کردی؟
- شعرهای ۶ سال اخیر من یک پروژه ادبی بود که بخشی از این پروژه در سه مجموعه آماده شده است. قطعاتی برای ابوالهول؛ مجموعه دیگری که تا انتهای امسال منتشر میشود با نام قطعاتی برای بابل و مجموعه شعر سوم با نام قطعاتی برای اسکندر.
علت این نامگذاریها چیست؟
- این سه مجموعه، همگی مجموعههای عاشقانه است. در قطعاتی برای ابوالهول عشق به عنوان راز زندگی مورد توجه واقع میشود و آخرین شعری که در این مجموعه منتشر شده به نام «نگرانیها، فریبها و عشق که میرود» مانیفست ادبی این مجموعه است.
اگر شاعر نبودی سبک زندگی ات چقدر متفاوت بود؟
- زندگی با آن وجه تصادفیاش پیش میرود، اما قواعد آن تصادف، منطق
تکرار شوندهای دارد. یعنی اگر زندگی را از ابتدا به گونهای دیگر شروع میکردم که در تصادف شاعر شدن قرار نمیگرفتم ممکن بود، با وضعیت دیگری مواجه میشدم، اما حالا همه بخشهای زندگی متناسب با قواعد شاعر بودن پیش میرود. به نظر من شاعر کسی است که لحظاتی چند به زندگی و خودش خیره شده است و آنچه مینویسد محصول همین
لحظات است.
شاعر زندگیات؟
- شاعر آلمانی راینر ریلکه، و در میان شاعران فارسی زبان سعدی را خیلی دوست دارم، سعدی را تقریباً هر روز میخوانم و مجموعه قطعاتی برای بابل مواجهه این زمانی، با سبک عراقی و به طور مشخص با سعدی است.