انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
«کتاب بیشعوری» ۵۰هزار نسخهای شد

سعید برآبادی: ٥٠هزار نسخه از «کتاب بیشعوری» فروش رفته و این رقم اگر نگوییم بیسابقه، لااقل کمسابقه است. در بازار کتاب، به وفور کتابهای روانکاوی، مشاوره و... هستند که اتفاقا تیراژهای بالایی دارند اما این کتاب با آنها کمی فرق دارد. چند سالی از تحریر «کتاب بیشعوری» توسط «خاویر کرمنت» میگذرد؛ نویسنده شوخ طبعی که در جهان یک بیماری تازه کشف کرده؛ بیماری بیشعوری و قصد دارد به مخاطبان کتابش بگوید چطور با بیشعورهای اطرافشان رودررو شوند و از پس زندگی با آنها برآیند. پنجسال پیش «محمود فرجامی» این کتاب را ترجمه کرد اما آنطور که مدیر روابطعمومی انتشاراتی تیسا به «شرق» میگوید، هیچکدام از ناشرانی که کتاب را برای مجوز به ارشاد برده بودند، نتوانستند مجوز آن را دریافت کنند و در نهایت این انتشاراتی تیسا بوده که کتاب را وارد بازار کرده است. در این میان اما مترجم، نسخهای اینترنتی از آن منتشر کرد و بعد که کتاب توانست مجوزهای لازم را بگیرد و در اردیبهشت امسال از نمایشگاه کتاب سردر بیاورد؛ فرجامی از مخاطبان «کتاب بیشعوری» درخواست کرد نسخه چاپشده آن را تهیه کنند که قابلیت خواندنش بهتر است.
حالا اما قاسمزاده، مدیر روابطعمومی این انتشاراتی، دلیل استقبال مردم از این کتاب را اسم جذاب و محتوای متفاوت آن میداند: «البته کتاب پیشتر در فضای مجازی معرفی شده بود و همین موضوع در کنار اعلام خبر انتشار آن از سوی مترجم، کمک کرد که مخاطبان این کتاب اقدام به خرید آن کنند.»
کتاب بیشعوری تاکنون تیراژهای دوهزارنسخهای، پنجهزارنسخهای و حتی هفتهزارنسخهای را تجربه کرده و اکنون در چاپبیستم بهطورکلی، رکورد ٥٠هزارنسخه را پشتسر گذاشته آن هم فقط در فاصله ٩ماهه از زمان انتشار: «مردم عادی، موسسات روانکاوی و مشاوره و افراد دانشگاهی و...، مخاطبان این کتاب هستند، چون کتاب به زبان ساده نوشته شده و هر گروهی و قشری میتوانند از آن بهره ببرند.» با این وجود این سوال مطرح میشود که جامعه ایران، چطور از چاپ این نوع کتابها استقبال میکند و آیا میتوان بر اساس چنین سلیقهای در انتخاب کتاب، جامعه را مورد بررسی قرار داد. اولین پاسخ به این پرسش را خشایار دیهیمی با پرسشی تازه پاسخ میدهد: «کشف پاسخی برای این سوال نیازمند تحقیقی اساسی در روانشناسی اجتماعی جامعه است.» او معتقد است که یکی از دلایل استقبال از این کتاب میتواند تبلیغ دهان به دهان آن باشد: «درست مثل شایعه که زودتر از خبر واقعی پراکنده میشود، اشتیاق خرید این کتابها هم بهسرعت در جامعه سرایت میکند.»
صادق شیرازی، استاد دانشکده علوماجتماعی دانشگاه آزاد اما از فروش چنین کتابهایی دفاع میکند: «آنچه در حال حاضر و بیش از هرچیز، جامعه ما به آن نیاز دارد، یافتن خود در مواجهه با دیگران و دیگری است. اینکه ما تا چه حد میتوانیم با دادههای علمی و گاه حتی با زبان طنز به این نیاز پاسخ دهیم مسالهای است که شاید کمکاریهای قبلی باعث شده خیلی به آن پرداخته نشود بنابراین طبیعی است که در دولت جدید، شاهد چاپ کتابهایی از این دست هستیم.» حالا میتوان اینطور در نظر گرفت که لااقل در جامعه فعلی ٥٠هزارنفر به پندهای خاویر کرمنت توجه کردهاند؛ آنجا که یاد میدهد چطور از دست رانندههای بیحواس، صاحبخانههای بیملاحظه و همکاران سادهلوح، آزرده نشویم و بپذیریم آنها نیز جزیی از همین جامعه هستند و اگر اینطور باشد، شاید جامعه یکقدم به سمت پذیرش دیگران برداشته، همان شعاری که سالها سر دادهایم اما خبری از عملیاتیکردن آن نبوده و «کتاب بیشعوری» در حال آموزش آن است!