عنوان پیام
متن پیام

مصاحبه با سارا نادری نویسنده کتاب درآمدی بر روایت زنانه شهر

تاریخ ثبت : ۱۳۹۳/۰۵/۰۴     تعداد بازدید : ۱,۰۸۴
مصاحبه با سارا نادری نویسنده کتاب درآمدی بر روایت زنانه شهر

خوانش کلان‌شهرها با تجربه زیسته زنانه
سوتیتر/ مسئله این پژوهش از آن‌جایی شروع شد که اگر عوامل بیرونی نباشند، یا کم رنگ شوند، یا ما به جامعه غربی نزدیک‌تر شویم، آیا زنان می‌توانند آن سوژگی مردانه‌ای را که از آن‌ها انتظار می‌رود، تحقق بخشند؟ آیا تجربه زیسته زنانه، نه فقط تجربه اجتماعی زنانه، بدن زنانه، بازخورد فیزیولژیکی زنانه، به زنان اجازه می‌دهد حتی اگر آسیب‌های اجتماعی به حداقل برسد و خشونت و تبعیض کاهش پیدا کند، نقش خود را به خوبی ایفا کند؟
سوتیتر/ کتاب روایت زنانه‌ شهر، یک تجربه‌ای از کلان‌شهرها است که در آن مواجه زنان با حوزه‌های عمومی – و به‌طور خاص خوانش مدرن از انسان - بیشتر است. قسمت میدانی این پژوهش در شهر تهران است و نمی‌توان آن‌را به کل کشور تعمیم داد، اما از آن‌جایی که بین کلان‌شهرهای ایران شباهت‌هایی وجود دارد، می‌تواند به روایت‌های آن‌ها هم نزدیک شده باشد
فاطمه سادات نجفیان
کلیدملی- کتاب درآمدی بر روایت زنانه از شهر به کاوشی نظری در خوانش تجربه‌های زنانه از شهر پرداخته است. «سارا نادری» مولف این کتاب آن‌را به سفارش اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نوشته است و در آن سعی کرده به این پرسش اساسی پاسخ دهد که زنان در چه لحظه‌هایی از زندگی خود احساس رضایت می‌کنند؟ این تحصیل‌کرده جامعه‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد، در مقطع کارشناسی مهندسی نفت، تحصیل‌ کرده و این‌ک در ۲۸ سالگی در مرکز پژوهش‌های ریاست جمهوری کار می‌کند. او هم‌چنین تجربه کار در معاونت فرهنگی اجتماعی و دفتر مشاوره شهرداری تهران دارد. او می‌گوید:« تمام تلاش کتاب این بوده که به‌نوعی تجربه زیسته زنانه را کلام‌مند کند. در جاهایی هم از بحث‌های نظری برای ارتقاء نظری کار استفاده کرده است. در جاهایی به قرائت‌های خاص نزدیک شده و در جاهایی به چالش کشیده شده و یک روند کج‌دار و مریز را بین این تجربه زیسته و بحث نظری داشته است.»
*ما با بیش از ۲۰ نفر از زنانی که عضو شورای شهر بودند یا مشاور بانوان شهرداری‌های شهرهای بزرگ هستند، صحبت کردیم، ولی هیچ‌کدام کتاب شما را نمی‌شناختند و آن‌را نخوانده بودند. وقتی تصمیم گرفتید درآمدی بر روایت زنانه از شهر را تالیف کنید، فکر می‌کردید نوشته شما برای چه مخاطبانی است؟ یعنی مخاطب عام در نظر گرفته بودید یا افراد متخصص و مسئولان در این حوزه را؟
- زمانی‌که من کار پژوهش را شروع کردم، به این‌که مخاطبان چه کسانی می‌خواهند باشند، فکر نکردم. بیشتر کار پژوهشی بود که اولویت داشت و مطرح شد. ولی زمانی که ما خواستیم برآیند چند پژوهش را به‌شکل کتاب ارائه دهیم، و از طرفی سفارش دهنده این کتاب هم مدیریت شهری بود، به‌نحوی کتاب طراحی شد که بتواند برای مدیران و کارشناسان حوزه شهری هم مفید باشد. ضمن این‌که سعی شده بر ساخت هویتی زنان و جامعه‌پذیری زنانه در آن صحبت شود. با توجه به این موضوع می‌توان گفت مخاطب اصلی کتاب زنان به‌صورت شخصی هستند. در بازخوردهایی هم که از کتاب داشتم، متخصصان این حوزه نیز کتاب را مطالعه کرده‌اند. البته من با مدیران شهری کمتر در ارتباط هستم تا بتوانم بازخورد کتاب را در آنان ببینم. البته همان‌طور که گفتم درخود کتاب هم پتانسیل جهت‌دهی به برنامه‌ریزی‌ها وجود دارد. یعنی یک جهت‌گیری‌هایی را - هرچند نه به شکل جزیی- به برنامه‌ریزهای شهری پیشنهاد می‌دهد.
*تاکنون چه بازخوردهایی از انتشار کتابتان گرفته‌اید؟
- بیشتر بین خانم‌ها بازخورد داشته، چه خانم‌هایی که تحصیلات آکادمیک داشته‌اند چه افراد غیر آکادمیک و متخصص، افردای‌که وقتی کتاب را خواندند بین خود و تجاربی که در کتاب آمده است، احساس شباهت داشته‌اند. حس گوش دادن به روایت داستانی که به داستان خودشان خیلی نزدیک است.من در کتاب سعی کرده‌ام به داستان‌های خانم‌هایی بپردازم که در تهران زندگی می‌کنند.
*چه شد که سراغ چنین سوژه‌ای رفتید و چنین کتابی را تداراک دیدید؟
- ببینید نه فقط در این مورد، بلکه در مورد کارهایی که انجام می‌دهم، مشوق و انگیزش اصلی، تجربه زیسته خودم است. البته این به همان بحث زنانگی هم برمی‌گردد که داخل کتاب توضیح داده‌ام.اصولا ارتباط زن با این تجربه زیسته‌اش و این جدایی ناپذیری ذهن زنانه از تجربه زیسته جسم زنانه، می‌تواند خود آغاز و پله اولی باشد برای شروع یک نگاه دیگر به پژوهش‌های علمی. ولی در مورد شخص خود من، این موضوع بیشتر دیده می‌شود که به‌صورت خاص در زندگی‌ام به این الگوی پدری که در کتاب طرح می‌شود، نزدیک بودم و بزرگ شدم و همواره با این الگوی مادر – به‌عنوان دیگری- مواجه بودم و این در دوره‌ای از زندگی برای من چالشی جدی شد و این موضوع همزمان با تغییر رشته من از فنی به جامعه شناسی شد و آن سوال‌های کلان و انتزاعی که الگوی پدر برای من ایجاد کرده بود.
در ابتدا دغدغه من بحث‌های کلان اجتماعی بود. اما زمانی که وارد شدم، این تجربه زیسته‌ام در فضای جامعه‌شناسی به‌علاوه تجربه آکادمیکی که داشتم، خرده روایت‌ها را نسبت به آن روایت‌های کلان مدرن برایم پررنگ‌تر کرد، به‌نوعی علاقه‌مند به تجربه خاص زنانه شدم که برای آن چالش‌های هویتی را که در خودم وجود داشت، مورد بررسی قرار دادم و بعد که جدی‌تر وارد کار شدم احساس کردم که این یک مسئله هویتی شخصی نبوده و می‌تواند ابعاد گسترده‌تری پیدا کند. حتی می‌تواند با ورود به مسائل کلان اجتماعی و ورود آن به حوزه عمومی و اجتماعی، پاسخ حتی آن سوال‌های کلان را که در بحث‌ها و ساختارهای اجتماعی ما قرار دارد، دستخوش تغییر کند. این بود که وارد این حوزه شدم و به نوعی نظر من را به سوال‌های قدیمی تغییر داد و یک افق جدیدی را برایم باز کرد.
*فکر می‌کنید به جز زنان تهرانی که از تجربه آن‌ها در کتاب آمده، بقیه زنان شهرنشین کشور هم در موضوع کتاب می‌گنجند؟
- من خودم با شهرها و زنان شهرها با فرهنگ‌های گوناگون در ارتباط بودم و از نزدیک زندگی آن‌ها را مشاهده کرده‌ام. ولی اخلاق پژوهشی و کار حرفه‌ای به من این اجازه را نمی‌دهد که این تعمیم را قائل شوم. اما اگر بخواهم بگویم که در این کتاب می‌گنجند یا نه باید بگویم، این کتاب یک تجربه‌ای از کلان‌شهرها است که در آن مواجه زنان با حوزه‌های عمومی – و به‌طور خاص خوانش مدرن از انسان - بیشتر است. قسمت میدانی این پژوهش در شهر تهران است و نمی‌توان آن‌را به کل کشور تعمیم داد، اما از آن‌جایی که بین کلان‌شهرهای ایران شباهت‌هایی وجود دارد، می‌تواند به روایت‌های آن‌ها هم نزدیک شده باشد.
*از زمان انتشار کتابتان تاکنون تماسی از خوانندگان کتاب داشته‌اید که ببینید بیشتر تهرانی‌ها مخاطب کتاب بوده‌اند یا شهرستانی‌ها؟
- بیشتر ارتباط دیدرای بوده که فرد بعد از این‌که من را دیده متوجه شده که من نویسنده کتاب درآمدی بر روایت زنانه از شهر هستم و بعد صحبت‌ها و بحث‌هایی در خصوص کتاب شده است. بیشتر بازخوردهایی که از کتاب داشته‌ام، بازخوردهای حضوری بوده است، به جز دو موردی که از طریق انتشارات کتاب با من از شهرستان تماس گرفتند. حتی کارشناسانی که لزوما خانم هم نبوده و در مورد روش کار انتقاداتی را داشته‌اند با من تماس گرفتند. چرا که این روش در فضاهای آکادمیک علوم اجتماعی آنقدر که باید و شاید جا نیفتاده است و برای رسیدن به شکل ایده‌ال جا دارد که روی آن کار شود یا سوالاتی داشته‌اند در مورد اعتبار کار یا این‌که که مصاحبه‌ها چگونه انجام شده است و ... به لحاظ تکنیکی هم مسائلی در شهرستان‌ها مطرح شد که من از استادان علوم اجتماعی و نظرات کارشناسانه آنان استفاده کردم.
*به نظر می‌رسد در کتابتان تجربه‌های زنانه از زندگی در شهر کم‌تر دیده شده است. یعنی معضل سوار شدن به تاکسی، تردد و پیاده‌روی به تنهایی، هراس‌های عبور از جاهایی نظیر پل عابر پیاده یا مواردی از این دست و بیشتر به مسائل نظری جایگاه زن در خانواده و جامعه پرداخته‌اید. مثل این‌که زنان در ورزشگاه‌ها نمی‌توانند حاضر شوند یا برای ورزش مشکلاتی دارند.
- اجازه می‌خواهم این را قبول نکنم که صرفا به مسائل نظری پرداخته شده است. چون تمام تلاش کتاب این بوده که به نوعی تجربه زیسته زنانه را کلام‌مند کند. در جاهایی هم از بحث‌های نظری برای ارتقاء نظری کار استفاده کرده‌ام. در جاهایی به قرائت‌های خاص نزدیک و در جاهایی به چالش کشیده شده‌ام. یک روند کجدار و مریزی را بین این تجربه زیسته و بحث نظری وجود دارد. البته این روند از سوال های پژوهش شکل می‌گیرد. زمانی که کار پژوهشی را آغاز می‌کنید، با یک سری سوال‌های خاص مواجه‌ می‌شوید. آن قسمت‌هایی که بحث پژوهش میدانی و کار میدانی است، نه آن قسمت‌های تاریخی که روی روند تاریخی شهر را مورد بررسی قرار می‌دهد، با یک سری سوالات درباره منابع قدرت زنان در ایران شروع شد؛ آن زمان‌هایی از زندگی که زنان در آن احساس قدرت و رضایت می‌کنند. این سوال‌ها در عرصه‌های مختلفی شکل گرفته است؛ در عرصه زندگی خانوادگی مثل رابطه با همسر و خویشاوندان، مسائل مربوط به زیبایی، نوع پوشش و آرایش زنان، تجربه خرید یا نوع دکوراسیونی که زنان در خانه به آن اهمیت می‌دهند و نیز مسائل مربوط به خانه‌داری و تقسیم نقش‌های خانگی.
همه این‌ها با توجه به سوال خاص تحقیق مورد بررسی قرار گرفته‌اند. به‌طور خاص می‌توان گفت مسئله امنیت در شهر سوال این تحقیق نبوده و به آن پرداخته نشده است. در مواردی صحبت ازکالبد شهری و فضاهایی شده که زنان در آن احساس آرامش بیشتری می‌کنند.
*چقدر با آسیب‌های اجتماعی زنان کشور، یعنی آن‌هایی که در پایتخت زندگی نمی‌کنند آشنا هستید؟
- با توجه به پژوهش‌هایی که در این حوزه داشته‌ام، تا حدی با آسیب‌های اجتماعی زنان کشور آشنا هستم. اما اجازه دهید مسئله من صرفا این نباشد. آسیب‌های اجتماعی مانع از تحقق سوژگی زنان می‌شود. سوژگی که ما از یک انسان در جامعه مدرن انتظار داریم. مسئله این پژوهش از آن‌جایی شروع شد که اگر عوامل بیرونی نباشند، یا کم رنگ شوند، یا ما به جامعه غربی نزدیک‌تر شویم، آیا زنان می‌توانند آن سوژگی مردانه‌ای را که از آن‌ها انتظار می‌رود، تحقق بخشند؟ آیا تجربه زیسته زنانه، نه فقط تجربه اجتماعی زنانه، بدن زنانه، بازخورد فیزیولژیکی زنانه، به زنان اجازه می‌دهد حتی اگر آسیب‌های اجتماعی به حداقل برسد و خشونت و تبعیض کاهش پیدا کند، نقش خود را به خوبی ایفا کند؟ در حال حاضر زنان زیادی از همه طبقات در دانشگاه‌ها حضور پیدا می‌کنند، اما چقدر از این زنان در پست‌های مدیریتی حضور پیدا می‌کنند؟ مسئله چیست؟ چرا سعی نمی‌کنند استاد دانشگاه یا مدیر خوبی شوند؟ قسمتی از این را می‌پذیرم که ساختار اجتماعی این اجازه را به آن‌ها نمی‌دهد. اما سوال من این است که تا چه حد زنان می‌خواهند که یک زن موفق در حوزه اجتماعی خود باشند؟ زمانی که به زنان به صورت کلی نگاه می‌کنید، چقدر این مسئله دغدغه اصلی‌شان است و اگر این دغدغه اصلیشان نیست، علت چیست؟ اگر آسیب‌هایی اجتماعی را برداریم که زنان با آن روبه‌رو هستند، این مسئله چقدر تغییر پیدا می‌کند؟ به زعم من بحث برساخت هویت زنانه و بحران معنایی که در اثر تضاد الگوهای هویتی ارائه شده به زنان در جریان تجربه زیسته در ذهن‌شان شکل می‌گیرد، دست کم به همان اندازه موانع حقوقی و ساختاری جامعه در روند شکل‌گیری سوژگی زنانه اخلال ایجاد می‌کند. به عبارت بهتر ضمن پذیرش جدی بودن دردهای ساختاری و حقوقی زنان در جامعه ما، می‌خواهم بگویم که توجه به این موضوع به اندازه توجه به آسیب‌های زنان در جامعه حائز اهمیت است و باید به آن توجه شود.
*آیا در کتابتان سازه‌های شهری و مولفه‌های شهری و چگونگی ساخت آن‌ها در شهر و تاثیر زنان را هم ارزیابی کرده‌اید؟
- تحقیقاتی را که در این خصوص شده بود، مطالعه کرده‌ام و سعی کردم به نوعی به آن نزدیک شوم. اما به‌صورت خاص فقط در کتاب به نوعی اشاره شده و ارجاع داده شده به متخصص آن در همان حوزه. اما منابع و مقالاتی که در این خصوص مطالعه کرده‌ام، نتوانست من را به جایی برساند که بتوانم نظر قطعی در این خصوص بدهم. بیشتر به نقدهایی اشاره شده که از دیدگاه صاحب‌نظران این حوزه مطرح کرده‌ام. اما این‌که این سازه‌های شهری فضاهای مردانه هستند و حتی در جاهایی که تفکیک جنسیتی می‌کنیم، باز فضای مردانه را ایجاد می‌کنیم و متوجه نیستیم که آن فضای زنانه چه باید باشد و چگونه باید باشد، مواردی است که در کتاب به آن اشاره شده است. اما درعین حال به ریز مواردی مثل این‌که پاسخی ایجابی بدهم به این‌که به‌دقت ویژگی‌های معماری زنانه شهری چیست، چون در حوزه تخصصی من نبوده وارد نشده‌ام.

منبع خبر : ماهنامه کلید ملی
آخرین خبر ها
«جمهوری تشنگان» به زودی به بازار می‌آید«حافظه و فراموشی در تاریخ و فرهنگ ایرانیان؛ درآمدی جامعه‌‌شناختی» به زودی به بازار می‌آید.«تاریخچه جنبش حقوق زنان در آمریکا؛ موانع و دستاوردها» به زودی به بازار می‌آیدزنان زرخرید نامزد کتاب سال 1400 شدبه چاپ سوم رسید: مدیریت شهری ۳ جلدیبه چاپ سوم رسید: ارزیابی تاثیرات اجتماعیِ سیاست‌ها، برنامه‌ها و طرح‌هامدیریت دانش؛ فرایندها، رویکردها به چاپ سوم رسیدخبرگزاری مهر از «پر‌سه‌گردی با قانون دینامیت» اثر کمیل سهیلی نوشت«تصمیم‌گیری» به چاپ ششم رسید.«جغرافیای فرهنگی» به چاپ دوم رسیدمنتشر شدمنتشر شدجوابیه انتشارات تیسا در مورد ادعای یکی از مترجمان کتاب بیشعوریبیشعوری93 میلیارد ریال کتاب در «تابستانه کتاب» به فروش رسیدتلاش برای پاسخگویی به جابه‌جایی تاریخیمردم تابستان راباچه کتابهایی شروع کردند/کتاب ابن سینابین پرفروشهاپیشگامی کتابفروشی‌های شهرستان در طرح «تابستانه کتاب»جریان زندگی زیر شهر تهران کتاب شد«درآمدی پیشرفته بر اقتصاد فرهنگی» چاپ شد