انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
اگر یک میلیارد تومان نداری وارد نشر نشو!
اشاره: نشر تیسا با اینکه حدود سه سال است که بنیاد گذاشته شده، ۱۲۰ عنوان کتاب را به چاپ رسانده است.جالب اینکه این حجم عظیم تولید همزمان با مواجه شدن بازار نشر با مشکلات اقتصادی از جمل گرانی کاغذ و... رکود تولید کتاب، رخ داده است. تیسا تاکنون غالب کتابهایش را در حوزهی بکر شهر و حوزههای مرتبط با شهر به انتشار رسانده است و از این رو به ناشر علوم شهری شهرت یافته؛ اما مدیر انتشارات می گوید که تیسا نمیخواهد در یک حوزه خاص محدود بماند و بنا دارد وارد حوزههای جدیدی شود. به نظر میرسد ناشرین جدیدی در حال شکلگیری هستند که در آیندهای نهچنداندور، بازار کتاب را مال خود خواهند کرد.
به نظر میرسد نقطهی تمرکز انتشارات شما در حوزهی شهر و موضوعات و مسائل مرتبط با آن بوده. خاستگاه شکلگیری انتشارات تیسا چه بوده است؟ آیا شما مشکلاتی را در حوزههای شهرنشینی، شهروندی و ادراهی شهر دیدید که به این حوزه ورود کردید؟
ما در ۱۵ مرداد ۹۰ مجوز انتشارات گرفتیم و در ماه سی و پنجم زندگی کاری خودمان هستیم. ما از روز اول تصمیم گرفتیم تا لااقل ماهی سه کتاب منتشر کنیم و این هدف را محقق کردیم. در نمایشگاه کتابی که گذشت ما با ۱۲۰ عنوان کتاب شرکت کردیم. ما فکر میکردیم میتوانیم راه متفاوتی را در عرصهی نشر آغاز کنیم. من بر خلاف بسیاری فکر میکنم که نشر میتواند کاری اقتصادی باشد. روزی که ما شروع کردیم کاغذ، بندی ۲۳ هزار تومان بود. در اوج کار ما کاغذ به بندی ۹۰ هزار تومان هم رسید؛ الان که اوضاع بهتر شده، به بندی ۵۵ هزار تومان رسیده است. اما ما در همین دوران سخت توانستیم این کارنامه را از خودمان بهجا بگذاریم. وقتی من انتشارات را آغاز کردم، ۱۵ سال بود که کار نشر میکردم و همهی پلههای نشر از تایپ، ویرایش، صفهآرایی، فروش تا مدیریت یک انتشارات را تجربه کرده بودم. اما در سال ۸۹ به این نتیجه رسیدم که کار دولتی دو ریال هم ارزش ندارد و وقت صرف کردن برای آن اشتباه است. من در حالی که مسئول انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم، استعفا دادم و تیسا را بنا گذاشتم.
در آغاز کار که مشکلات اقتصادی جدی بود، اولاً تصمیم گرفتم که سراغ یک حوزهی بکر –حوزی علوم شهر- بروم و ثانیاً برای اینکه بتوانم عناوین زیادی را چاپ کنم به عقد قرارداد همکاری با مراکز علمی مختلف پرداختم. ما اکنون با فصلنامهی مطالعات بینالمللی، مؤسسهی طرح و پژوهش هزاره، سایت انسانشناسی و فرهنگ، انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی، ادارهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری و... تفاهمنامهی همکاری داریم. در این تفاهمنامهها ما توانستیم یکسری آثار را بهصورت مشترک منتشر کنیم و این کار هزینهی تمام شده را پایین آورد و برای دیگران جهت همکاری با ما ایجاد انگیزه کرد و ادامهی کار را تضمین نمود. یکی از نهادهایی که این انگیزه برای او ایجاد شد، ادارهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری بود. در آن وقت آقای ایازی معاون اجتماعی شهرداری بودند و آقای محکی مدیرکل اداره مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بودند. بسیاری از کتابهای خوب ما کتابهایی هستند که با دبیری آقای دکتر فاضلی یا آقای دکتر ذکایی در همین طریق به چاپ رسیدند. به دلیل اینکه این کتابها ارزش علمی خوبی هم داشتند و یک ناشر خصوصی که نگاه تخصصی به کتاب دارد آن را به چاپ رسانده بود (نه یک ناشر غیرحرفهای دولتی) و در قالبهای اداری گیر نیفتاده بود، استقال خوبی هم از این کتابها به عمل آمد.
ما میدانستیم که حوزهی شهر، حوزهی بکری بوده و نیازمند به متن مناسب است و لذا به شهرداری پیشنهاد تفاهمنامهی مشترک را دادیم و کارمان را با قوت بیشتری به جلو بردیم. البته اگر موفق به انعقاد تفاهمنامهی مشترک با شهرداری هم نمیشدیم، کار در حوزهی علوم شهری را پیگیری میکردیم کما اینکه حدود ۲۰ درصد از کتابهای ما در حوزهی شهر را تماماً -از انتخاب و سفارش تا تولید- خودمان با هزینهی خودمان به انجام رساندهایم.
انتخاب کتاب در انتشارات تیسا به چه نحو صورت میگیرد؟ آیا شما کتابهای اساتید را میگیرید یا خودتان هم فعالانه کتابهایی را به اساتید سفارش میدهید؟
انتخاب کتاب در انتشارات تیسا با شیوهی دبیری و ارزیابی علمی است. در ابتدا ما در حوزهی شهر، مطالعات و پژوهشهای شهرداری را چاپ کردیم. این دوستان قائل به یک قرائت جدید از مقولهی شهر بودند و توانستهاند نگاهشان را تجلی هم بدهند. منتها بهتدریج خود ما هم به علوم شهری را جدی گرفتیم. دیدیم آثاری از اندیشمندان بزرگی –مانند لوفور، زیمل و...- وجود دارد که یا ترجمه نشدهاند و یا ترجمههای خوبی از آنها وجود ندارد و لذا اقدام به ترجمهی آنها کردهایم. من معتقدم تا ترجمههای خوبی از آثار مهم نداشته باشیم، نمیتوانیم تولید بومی خوبی داشته باشیم. الان تحریریهی ما در حوزهی شهر و بهطور کلی در حوزهی علوم اجتماعی با دغدغهی جدیای با اساتید ارتباط برقرار میکنند و به آنها سفارش کار میدهند. برای مثال آقای دکتر اشتریان در حال کار کردن بر روی کتابی در حوزی سیاستگذاری فرهنگی برای ما هستند؛ آقای دکتر سعیدی بر روی کتابی در حوزهی فراغت کار میکنند؛ از آقای دکتر فکوهی کتابی با عنوان صد و یک پرسش فرهنگی در دست انتشار داریم و... . بنابراین گروه علوم اجتماعی ما با جدیت در حال تولید آثاری در این حوزه است. یک از کارهای مهمی که در دست انتشار داریم، یک کتاب ده جلدی دایرۀالمعارفی در مورد شهر است که شامل مدخل- مقالههایی در مورد موضوعات مختلف شهری است. این کار در راستای فعال بودن انتشارات در انتخاب کتاب است.
آیا این کارهای شما، نتیجهی عملی هم در ادارهی شهری داشته است؟
این نگاه، که حاصل تلاشهای اداره مطالعات اجتماعی فرهنگی شهرداری بود، نتیجهی عملی هم داشته است. وقتی که آقای قالیباف در رقابت با آقای محسن هاشمی قرار گرفتند، نگاه فرهنگی به شهر را در سخنان ایشان میدیدید در حالی رقیب ایشان منتسب به داشتن نگاه تکنیکی بود.
به نظر بخش علوم اجتماعی شما، بخش اصلی و فعال انتشارات است.
ما نیاز داشتیم که در ابتدای کار یک حوزه را انتخاب کرده و بر روی آن تمرکز کنیم. اگر میخواستیم در حوزههای مختلف به صورت همزمان کار را پیش ببریم نمیتوانستیم این میزان تولید در حوزهی علوم اجتماعی را داشته باشیم. لذا تمرکزمان را در حوزهی علوم اجتماعی قرار دادیم که شهر هم بخشی از آن بود. در زمستان گذشته که باید برنامهی کاری سال جدید را میریختیم دیدیم که اکنون وقتش است که وارد حوزههای دیگر هم بشویم و ۱۳ حوزه را مشخص کردیم. این ۱۳ حوزه عبارتند از: «دین و فلسفه»، «اقتصاد و مدیریت»، «هنر و معماری»،« حقوق و علوم سیاسی»، «روانشناسی»، «ادبیات»، «علوم اجتماعی»، «تاریخ، فنی و مهندسی»، «جغرافیا و محیط زیست»، «کودک»، «مطالعات شهر»، و «فرهنگنامهنویسی». این حوزهها با عناوینی مشخص میشوند: کتاب انسانشناخت: مجموعه کتابهای علوم اجتماعی، کتاب شار: مجموعه کتابهای مطالعات شهر، کتاب اندیشه: مجموعه کتابهای فلسفه، کتاب گفتوگو: مجموعه کتابهای علوم سیاسی و... .
ما با اینکه ناشر علوم انسانی هستیم اما اصراری نداریم که وارد حوزههای دیگر نشویم و اگر شرایط مناسبی برای چاپ کتاب در حوزههای دیگری وجود داشته باشد از آن صرفنظر نخواهیم کرد. شما در نمایشگاه کتاب ۹۴، چهرهی جدیدی از انتشارات تیسا خواهید دید.
به نظر شما آیا چرخهی ناشرین، مؤسسات پخش، کتابفروشهاو مخاطبین درست کار می کند؟ به نظر شما چه اشکالاتی به آن وارد است؟
من سال ۹۱ نزد رضا امیرخانی رفتم و گفتم که من انتشاراتی را تأسیس کردهام. او بهشدت به من عتاب کرد که چرا انتشارات زدی! ایشان اعتقاد دارد کشوری مانند ایران که ۱۰۰۰ عدد کتابفروشی دارد نباید بیش از ۵۰ ناشر داشته باشد. من هم با نظر ایشان مخالف نیستم ولی اعتقاد هم ندارم که این نسخه برای همه صدق میکند. بسیاری از کسانی که اقدام به تأسیس انتشارات میکنند، تصویر واقعبینانهای از نشر ندارند. اگر کسی از من دربارهی تأسیس یک انتشارات مشورت بگیرد، من به او میگویم که اگر یک میلیارد تومان نداری، از این کار صرفنظر کن. اگر بتوانید همکاریهای مشترک تعریف کنید و هزینههایتان را پایین نگه دارید، لااقل ۵۰۰ میلیون تومان پول برای آغاز یک انتشارات لازم دارید. یک کتاب حدود ۳۷۰ صفحهای با تیراژ ۱۰۰۰ عنوان، حدود ۶ میلیون تومان هزینه در پی دارد. بسیاری از هزینهها هم نقد است و در بهترین حالت باید در ۳-۲ ماه همهی چکها را پاس کنی. این در حالی است که شرکت پخش کتاب را با ۴۰ درصد زیر قیمت از شما میگیرد و میگوید هر وقت فروش رفت، چک ۸ ماهه میدهم. به طور معمول، پول کتابهای ما در بازهی زمانی ۱۸ ماهه برمیگردد.
من فکر میکنم ما مشکلات نشر داریم، نه مشکل نشر. شرکت پخش، اگر ۴۰ درصد نگیرد، نمیتواند روزگار بچرخاند؛ چون باید ۲۵ درصد به کتابفروش بدهد؛ ۷ درصد هم هزینههای جاریاش را شامل میشود و در نهایت ۸ درصد برایش باقی میماند. از طرف دیگر حق تألیف کتاب برای یک مؤلف به نسبت وقت و زمانی که صرف میکند بسیار پایین است. لذا مشکلات متعددی وجود دارد. اما با وجود همهی اینها من معتقدم نشر میتواند کاری اقتصادی باشد. من به حوزهی نشر بسیار امیدوار هستم. من معتقدم حوزهی نشر پوستاندازی خود را آغاز کرده است و در ده سال آینده با ناشران جدیدی مواجه خواهیم بود که اثبات خواهند کرد که نشر در ایران میتواند فعالیتی اقتصادی و سودآور باشد.
این ناشران آینده مشخصاتی دارند: انسانهای کمادعایی هستند؛ تمام بخشهای حوزهی نشر را میشناسند؛ خودشان تحصیلات دانشگاهی دارند و به واسطهی اینکه شاگردان خوبی برای اساتیدشان بودهاند، ارتباط خوبی با آنها دارند و میتوانند کتابهای آنها را بگیرند؛ قواعد بازار را رعایت میکنند؛ به دنبال جریانهای سیاسی نمیروند و از بلندگو شدن برای جریانات سیاسی اجتناب میورزند.
ادارهی مالی یک نشر خصوصی چه اقتضائاتی را شامل میشود؟
وقتی من به همراه خانم سیاهپشت نشر تیسا را تأسیس کردیم، همهی کارها از تایپ و ویرایش و صفحهبندی تا جابهجایی کتاب برای توزیع در انقلاب را خودمان انجام میدادیم. ما سعی میکردیم تا هزینهها را پایین نگه داریم تا بتوانیم ادامهی حیات دهیم. وجود آن ۵۰۰ میلیونی که عرض کردم خیلی مهم است و اگر آن را نداشته باشید، نمیتوانید کارتان را توسعه دهید. شما ناچارید در مقاطعی هزینههایی را متقبل شوید و منتظر بمانید که بعدها نتیجه دهد. مثلاً ما در بخش پژوهش بر روی دایرةالمعارف دیگری کار میکنیم که ۱۵ نفر بر روی آن در حال پژوهش هستند و این کار در سال ۹۵ جواب میدهد. در این مسیر باید شمّ اقتصادی را هم فعال کرد.
فکر نمیکنید اینکه میخواهید همه چیز را با هم داشته باشید میتواند خطرناک باشد؟
اینکه کسی بخواهد همه چیز را با هم داشته باشد البته میتواند کار خطرناکی باشد اما سبک مدیریتی من اجازهی این کار را به من میدهد. بهرهگیری از افراد حرفهای، تأمین مالی مناسب و انجام مشورتهای متعدد با صاحبنظران باعث شده که من از توسعهی کار نهراسم و مسیری را پیش روم که بتوانیم بیشتر در مسیر دید خواننده قرار گیریم.
طرح جلدهای شما طرح جلدهای متفاوتی است. کمتر ناشری در طرح جلدش مانند شما از عکس رئال استفاده میکند. به نظر شما طرح جلد یک کتاب چه مقدار در دیده شده و فروش رفتن آن تأثیر دارد؟
۵۰ درصد. این عدد را با فکر خدمتتان عرض میکنم. ما آقای پرویز بیانی را به عنوان طراح اصلی کتابهایمان انتخاب کردیم. فکر و سلیقهی ایشان را بسیار میپسندم و صددرصد به ایشان اعتماد کردم و جواب آن را هم گرفتم. طرح جلد، چاپ، بستهبندی و عرضهی کتاب، ۵۰ درصد در فروش کتاب تأثیر دارد. به قول یکی از دوستان طراح، کتابی خوب است که وقتی از راستهی انقلاب عبور میکنی، چنگکش را بر روی تو میاندازد و تو را میقاپد.
برای تبلیغ کتابهایتان شما چه کارهایی را انجام دادهاید؟
تبلیغ را باید جدی گرفت، زیرا بسیاری از مردم از انتشار کتاب مطلع نمیشوند که اگر مطلع شوند آن را خواهند خرید. اما متأسفانه هزینهی تبلیغ گران است و ما نمیتوانیم ۲۵ میلیون تومان بابت یک بیل بورد هزینه کنیم. کاری که ما کردیم این بود که وبسایتها را جدی گرفتیم؛ ایسنا، تهرانر، یک پزشک، سایت خودمان و تمام شبکههای مجازی. تبلیغاتی هم که در نشریات و در تلویزیون کردیم، بازخورد خوبی داشت. واقعیت این است که هر چند تبلیغ، حتماً جواب میدهد اما هزینهی تبلیغات بسیار گران است و ما این را میفهمیم اما نقدینگیای لازم دارد که ما فاقد آن هستیم.