انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
پشت دریاها شهری است، فرایندها، فنون، تاریخ، قلمرو، و کاربردهای مردم نگاری شهری
به اطلاع میرساند در روز سهشنبه، مورخ ۱۷/۲/۹۲ در ساعت ۲ تا ۴ از کتاب «پشت دریاها شهریست؛ فنون، روشها و کاربردهای مردمنگاری شهری» و همچنین ویراست دوم کتاب «فرهنگ و شهر» نوشته جناب دکتر نعمتالله فاضلی در محل نمایشگاه کتاب ، سالن B۷، بخش ناشران دانشگاهی، غرفه پژوهشگاه علوم انسانی با حضور نویسنده رونمایی میشود. از علاقهمندان دعوت میشود در صورت تمایل در مدت زمان ذکر شده در محلِ این غرفه حضور یابند.
در زیر صفحات نخست کتاب را می خوانیم:
این کتاب را به دکتر ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران و انسان شناس پر تلاش ایرانی به پاس خدمات موثر و ارزنده اش برای توسعه دانش و بینش انسان شناسی و به ویژه انسان شهری در ایران تقدیم می کنم. او نه تنها به کمک مجموعه کتاب ها و نوشته هایش مرزهای انسان شناسی در دانشگاه های ایران را گسترش داد و می دهد بلکه نقش موثری در همگانی کردن انسان شناسی در جامعه و مردم ایران ایفا کرد و می کند.
تقدیر و تشکر:
این کتاب محصول همکاری، همدلی، همراهی، همزبانی، همفکری و حمایت های تعداد زیادی از افراد، نهادها و سازمان هاست. بدون وجود این کار جمعی این کتاب هرگز نوشته و به زیور طبع آراسته نمی شد. مایلم صمیمانه و صادقانه از دکتر علی اصغر محکی (مدیر کل اداره مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران) و همکاران صمیمی و فرهیخته ایشان جناب آقای دکتر حسن عماری (معاون پژوهشی)، جنب آقای مجید شمسه (مدیر اداره مطالعات)، جناب اقای سید محمد رضا بهلول (مدیر انتشارات) و تک تک کارکنان دلسوز این اداره که همواره با مهربانی و گرمی مرا برای انجام این مطالعه و نشر آن حمایت کردند، تشکر و تقدیر کنم. همچنین از مدیر و همکاران انتشارات تیسا که توانستند این کتاب را با کیفیت و سرعت ستودنی به چاپ برسانند، سپاسگزاری می کنم. همکاران و دانشجویانم در دانشگاه علامه طباطبایی در رشته های مدیریت شهری و علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی طی سال های گذشته همیشه الهام بخش و انگیزه ای بزرگ برای تمام کتاب ها و مقالاتم از جمله این کتاب بوده اند. امیدوارم تشکر قلبی من را بپذیرند. همچنین از جناب آقای حامد طالبیان که دستیار من در تألیف این کتاب بودند و فصل هفتم کتاب با کمک ایشان نوشته شده است، و خانم دکتر ژیلا حیدری که مرا در نگارش فصل هشتم کتاب همراهی کردند، صمیمانه تشکر می کنم.
تمام تابستان ۱۳۹۱ و تعطیلات نوروز سال ۱۳۹۲ در لندن در کنار خانواده ام به نوشتن این کتاب مشغول بودم. همسر عزیزم و فرهنگ پسر نازنینم فداکارانه به من کمک کردند تا بتوانم این کتاب را بنویسم. آنها مثل همیشه مایه ارامش و گرمی و شور و نشاط من بودند و هستند. جز این که بگویم دوست شان دارم و هر چه می نویسم و می کوشم برای آنهاست، سخن دیگری نیست که شایسته لطف آنها باشد. امیدوارم آنها سپاس قلبی مرا بپذیرند.
پشت دریا ها شهری است
در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بام ها جای کبوتر هایی است، که به فوّاره هوش بشری می نگرند .
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه ی معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک، موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحر خیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریا ها شهری است!
قایقی باید ساخت
سهراب سپهری
فهرست عناوین
پیشگفتار
بخش اول: اهمیت، تاریخ، کاربردها و قلمرو مردم نگاری شهری
فصل اول: ضرورت ها و اهمیت مردم نگاری شهری
فصل دوم: تاریخ و گفتمان های مردم نگاری
فصل سوم: مردم نگاری و انسان شناسی شهری
فصل چهارم: مردم نگاری و مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی شهری
فصل پنجم: مردم نگاری کاربردی و مردم گرا
فصل ششم: مردم نگاری و مطالعات شهری
بخش دوم: مردم نگاری به مثابه روش
فصل هفتم: فرایند و فنون مردم نگاری
فصل هشتم: خودمردمنگاری: چیستی و چگونگی
فصل نهم: روش ها و فنون خا مردم نگاری شهری
بخش سوم: طرح هایی برای خودمردم نگاری شهری تهران
مقدمه
فصل دهم: روایتی خودمردم نگارانه از تجربه شهری شدن در ایران معاصر
فصل یازدهم: مردم نگاری تجربه ایرانی قدم زدن در شهر
فصل دوازدهم: مردم نگاری تجربه ترافیک در تهران
فصل سیزدهم: چای و زندگی روزمره شهری در ایران
پیشگفتار
حق دارید اگر از همان ابتدا تا روح غالب و هدف کلی این کتاب حجیم را نشناسید، و ندانید که از چه سخن می گوید، برای که و چه فایده ای دارد، هرگز آن را نخوانید. پس بگذارید همه حرف های این کتاب را در یک جمله بگویم: این کتاب تلاشی است تا «قایقی» بسازیم و با آن به پشت دریاها برویم و شهری که شاعر لطیف و صمیمی ما سهراب سپهری نویدش را داده است پیدا کنیم، شهری که «پنجره هایش رو به تجلی باز است، و هر کودک آن شهر شاخه ای از معرفت به دست دارد، شهری که مردمانش اهل موسیقی و شعرند، و احساس انسان ها و صدای آنها را خاک این شهر می شنود، تاریخ و میراث فرهنگی این شهر را می شود از صدای پای مرغان اسطوره ای که در هوای این شهر پیچیده است، شنید. و البته شاید گمان کنید چنین آرمانشهری یافتنی نباشد، و همان طور که دوست سفر کرده ام قیصر امین پور می گفت «خدا روستا را، بشر شهر را، و شاعران آرمانشهر را آفریدند». سپهری نیز آرمانشهری چنین آفریده است. اما به واقع چنین نیست که سپهری آرمانشهری خیالی و موهوم را خلق کرده باشد. آرمانشهر او همان ایده «حق بر شهر» هانری لوفور است. اما حتی اگر به این «آرمانشهر» سهراب هم نرسیم، لااقل چنان که کیان تاجبخش نظریه پرداز شهری می گوید به «آرمانِ شهر» می توان دست یافت. آرمانِ شهر به روایت تاجبخش این است که «شهر اگر به بلوغ برسد و به فضایی مدنی تبدیل شود به مردان و زنان مدرن امکان می دهد به افراد انسانی کامل تری تبدیل شوند» (تاجبخش ۱۳۸۷: ۱۴). چنین آرمانی تا حدودی همان شهر آرمانی سهراب است. اما تا رسیدن به چنین «آرمانِ شهری» فاصله ها داریم. حداقل در ایران امروز ما چنین است. هادی جابری مقدم در کتاب ارزشمند خود «شهر و مدرنیته» توصیف زیبایی از شهر ایرانی امروز دارد. به اعتقاد او:
شهر معاصر پایتخت نفس سوژه است و محل نمایش تحول برونی آن، نفس سوژه مدرن با شهر ممزوج گشته و جلوه گاه روح حاکم بر زمانه شده است.در تعامل شهر و مدرنیته است که از یک سو، شهر به مدد تحول برون از نفس سوژه مدرن به محلی برای تولید تجربیات گوناگون در زمینه شهرسازی بدل گشته و در مراحل مختلف خود مجاز و واقع را در هم آمیخته است و در جهانی تماماً مصنوع دست آدمی زیستن در بطن افسانه و خیال مدرنیستی را فراهم ساخته است(هادی جابری مقدم ۱۳۸۴: ۴-۱۳).
اما به اعتقاد هادی در ایران امروز «شهر فرنگ» و «شهر افسانه» که حاصل تقلید از غرب، اراده برنامه ریزان شهری، بورس بازان، مهندسین راه و ساختمان، و هجوم ماشین (اتوموبیل، قطار، آسانسور، جرثقیل و ...) است، در چنین شهری خواست و نیاز واقعی شهروندان و مردم جایی ندارد (همان ۲۶۰). در این شرایط باید قایقی ساخت تا ما را به شهری ببرد که خواست مردم و نیازهای واقعی آنها در آن جایی داشته باشد، شهری که آرمانِ شهر در آن تحقق یابد.
بله، تنها قایقی نیاز داریم که ما را به آن مقصد عالی برساند. علم همان قایق است. اگر تاکنون در رسیدن به آن موفق نبوده ایم، یقیناً قایق مان سوراخ بوده یا مسیر قایق نادرست بوده است. به گمانم «رویکرد کیفی» به تحقیق و «روش مردم نگاری» بخشی از آن دانشی است که می توان به کمک آن چنین قایقی را ساخت. این کتاب برای معرفی تاریخ، چیستی، چگونگی، چرایی، چالش ها و چند و چون مردم نگاری و نردم نگاری شهری است. در فصل اول کتاب تلاش کرده ام ضرورت ها و اهمیت «مردم نگاری و مردم نگاری شهری را تشریح کنم و شما را در این کتاب تا انتها با خودم همراه سازم. اما خواندن آن فصل هم مقدمه ای می طلبد و آمادگی! گمان می کنم برای معرفی این کتاب، بهتر است تصویری از مردم نگاری شهری برای شما ترسیم کنم زیرا این کتاب چیزی جز معرفی و تشریح ویژگی ها، ابعاد، تاریخچه، دیدگاه ها، فرایندها، فنون و کاربردهای مردم نگاری شهری نیست.
بگذارید با مروری کوتاه بر رمانی درباره تهران، مادرشهر و شهر نمونه شهرهای مدرن ایران، داستان این دفتر را آغاز کنیم. این رمان به اعتقاد من یکی از اشکال مردم نگاری شهری پست مدرن امروزی است. از طریق مرور این رمان هم شما را با لحن و ذائقه مردم نگارانه آشنا می کنم، هم بدون مقدمه چینی های خسته کننده و مرسوم وارد شهر، آن هم شهری مثل تهران می شویم.
«سامان، برای آخرین بار از خودت بپرس این جا توی پاساژ گلستان چه می کنی. هر پاساژ اقیانوسی است و خیابان های شهر رودخانه هایی بزرگ اند که آخرش به پاساژ ها می رسند. همه ی رودها به اقیانوس می رسند. من با قایقی سوراخ وسط اقیانوس چه میکنم؟»
این واگویه های سینا دادخواه، جوان تهرانی است در کلانشهر تهران که زندگی اش را در رمان «یوسف آباد، خیابان سی و سوم» برای ما به سبک واقع گرایانه روایت می کند (۱۳۸۸). دادخواه نویسنده جوان رمان، با تشخیص بهنگام «صدای پرسشگر و مردد» شهروندان امروزی که از خود می پرسند با «قایقی سوراخ» در «اقیانوس کلانشهر» تهران چه می کنند، در گوشه و کنار این شهر پرسه می زند. تهران شخصیت اصلی این رمان است. پارک جمشیدیه، خانه هنرمندان، شهر کتاب، فرهنگسرای نیاوران، شهرک غرب، شهرک اکباتان، خیابان ایران زمین، پاساژها، عکاسی ها، سینماها، گالری ها، بوتیک ها، کافی شاپ ها، پیتزا فروشی ها، آسمانخراش ها، دانشگاه ها و بزرگراه های تهران، فضاها و مکان های این داستان هستند. او با این فضاها گفتگو می کند. دادخواه نگران است و در هر موقعیتی پرسش ها و نگرانی ها یقه اش را می گیرند:
اتوبان همت شلوغ است، اما روان. خطی های ونک، شهرک همت را خوب می شناسند. می اندازند لاین سرعت و به ماشین جلویی شان چراغ می دهند و اگر ماشین جلویی کنار نکشید لاییِ فرمولِ یکی می کِشند و می آیند لاین دو. تاکسی ندا حالا دارد به ماشین جلویی چراغ می دهد. ندا به کابل های برق وسط اتوبان خیره شده و توی این فکر است که اگر تهران یکی دو ریشتر بلرزد چی به سر آن دکل های لندهور می آید.
دلهره زلزله تهران، دلهره همیشگی نیست اما فراموش هم نمی شود. یا نباید فراموش شود.
.... بعضی وقت ها، چند سال پیش همین دیروز یا پریروز است. با سپیده خیلی پاساژ گلستان می آمدیم؛ نه تنها این پاساژ، همه ی پاساژهای بزرگ تهران. طول و عرض پاساژهای تهران قسمتی نامرئی از ابعاد ما شده بود. ...
باری، کلانشهر تهران از طریق پاساژها، بزرگراه ها، آسمانخراش ها و پارک هایش «قسمتی نامرئی ابعاد ما» شده و «رویاهای جهانی» در ما ایجاد می کند. این روایت ادبی، حقیقت های ساده، آشکار و در عین حال مهم و جدی را بر ملاء می کند. ما را از «جامعه شهری» و تأثیرات مهم آن بر زندگی و شخصیت مان، از تنش ها، لذت ها، فراغت ها، و درعین حال گرفتاری ها و بحران های این جامعه آگاه می کند. این سخنی است که آنتونی گیدنز، جامعه شناس صاحب نام کنونی آن را این گونه توصیف می کند:
توسعه شهرهای مدرن تاثیر شایانی بر عادات، شیوه های رفتار، الگوهای اندیشه و احساس بر جای گذاشته است. ... از سده هجدهم که شهرهای بزرگ برای نخستین بار شکل گرفتند، دو دیدگاه درباره آثار و پیامدهای شهرنشینی بر زندگی اجتماعی رویاروی هم قرار گرفت. برخی شهرها را نمودی از «فضیلت مدنی» می دانند که سرچشمه پویایی و خلاقیت فرهنگی است. برای این دسته از نویسندگان، شهرها بیشترین فرصت را برای توسعه اقتصادی و فرهنگی فراهم می آورند و ابزارهای لازم را برای زندگی آسوده و رضایت بخش به دست می دهند برخی هم شهرها را آتش سوزان و پردودی می بینند که آکنده از جماعتی پرخاشگر و بی اعتماد به یکدیگر است که همگی غرق در جنایت و خشونت و فساد و تباهی اند(گیدنز ۱۳۸۶: ۸۲۹). .
فارغ از این که مدافع کدام دیدگاه باشیم، ما نیازمند روش و رویکردی برای پی بردن به واقعیت زندگی شهری هستیم. آن گونه که هانری لوفور می گوید «شهر یک نوشتار و متن اجتماعی قابل خوانش است» (لوفور ۵۱:۱۳۸۶)، به عبارتی مجموعه ای متنوع از یک جامعه و میراث نسل های پیشین که هرکدام صفحه ای بدان افزوده اند. روایت دادخواه نیز یکی از این خوانش هاست. روایتی که خواندیم، یکی از انواع یا اشکال مردم نگاری شهری است. رمان مردم نگارانه و «روایت پردازی» در خودمردم نگاری از مهمترین اشکال و ابزارهای کلیدی شناخت شهر هستند، اگرچه اشکال بسیار متنوعی از سبک های مردم نگاری وجود دارد. این کتاب تلاشی است برای معرفی مردم نگاری به ویژه مردم نگاری شهری.
اجازه دهید از زاویه دیگری به اهمیت رویکرد مردم نگارانه در مطالعه شهر نگاه کنیم. از ابتدای پیدایش شهرنشینی در جهان از حدود ۵۵۰۰ سال پیش در بین النهرین تا سال ۱۸۵۰ تنها بین ۴ تا ۷ درصد جمعیت جهان ساکن شهرها بوده اند(Lowry ۱۹۹۱) . از آغاز قرن نوزدهم رشد شهرنشینی آغاز شد. در سال ۱۹۹۵ رقم جمعیت ساکن شهرها در جهان به پنج میلیارد و هفتصد میلیون نفر رسید. یکی از پیش بینی های جمعیتی نشان می دهد که این رقم در سال ۲۰۵۰ به هشت میلیارد و نهصد هزار نفر خواهد رسید. بنابر گزارش سازمان ملل متحد بیش از نیمی از جمعیت جوامع در حال توسعه در جهان تا سال ۲۰۲۰ در شهرها خواهند بود. تا سال ۲۰۱۵ یعنی همین سال های آینده نزدیک نیمی از ۳۵۸ شهر بزرگ دارای بیش از یک میلیون نفر جمعیت در کشورهای آسیایی خواهند بود(Pamuk ۲۰۰۵: ۷۳۲). من در کتاب «فرهنگ و شهر» (فاضلی ۱۳۹۱) با استناد به آمارهای سرشماری های اخیر نشان داده ام که فرایند شهرنشینی در ایران ۷۵ میلیون نفری نیز ما به بیش از ۷۵ درصد رسیده و ما اگرچه اندکی با تأخیر انقلاب شهرنشینی را تجربه کردیم اما به سرعت تأخیر را جبران کرده و اکنون همسو با تحولات جهانی در حرکت هستیم.
فرایند شهری شدن فرایندی دو لبه و تناقض آمیز است. این فرایند آثار سازنده و مخرب در شهرها ایجاد می کند. از یک سو، امکان تجمع افراد، کالاها، خدمات و فرصت ها را فراهم می سازد و در عین حال موجب گسستگی و تضعیف مکان ها، سنت ها و شبکه های موجود می شود. به موازات ظرفیت ها و استعدادهای تازه ای که از طریق تمرکز و رشد اقتصادی خلق می کند، آثار و عواقب خطرناک فرایند حاشیه ای شدن را به وجود می آورد (Borja and Cstelles ۱۹۹۷).
فرایند شتابان و گسترش یافته شهرنشینی در جهان و ایران امروز، مجموعه پیچیده ای از مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده است که بدون «رویکرد بین رشته ای» نمی توان آنها را شناخت و برای حل آنها اقدام کرد. همان طور که گفتیم تحلیل گران شهری از «مدل های کمی» برای شناخت خدمات و نظام های شهری و بهبود و توسعه آن استفاده کرده اند تا بتوانند شیوه های هزینه های شهری را بهبود بخشند و نظام برنامه ریزی شهری را موثرتر سازند. اما این مدل های کمی نمی توانند بسیاری از وجوه شهر و حتی مسائل مدیریت شهری را شناسایی و تحلیل کنند. می توان با مثال های ساده ای نشان داد که درک از مقولات زمان، مکان، ساختار اجتماعی غیررسمی و ارزش های فرهنگی، از جمله عوامل یا مقولاتی هستند که مدل های کمی شهرشناسی از فهم آنها ناتوانند.
تاکنون محققان مطالعات شهری نتوانسته اند نبض شهر و کیفیت و معنا در زندگی شهری را برای ما توصیف و تحلیل کنند. ما سال هاست که قربانی گفتمانی از مطالعات شهری هستیم که در آن جز صدا و منافع شهرشناسان حرفه ای، معماران، مهندسان، بنگاه های معاملاتی، شرکت های مشاوره شهرسازی، بوروکرات های همدست آنها در سازمان های شهری، صدای دیگری نمی شنویم. این کتاب می خواهد با معرفی رویکرد کیفی و روش مردم نگاری، کمک کند تا بتوانیم مانند «یوسف اباد، خیابان سی سوم» روایتی متفاوت از شهر امروزی بسازیم، روایتی که همه گروه های اجتماعی، زنان، جوانان، کودکان، مهاجران، اقلیت ها، و در یک کلام همه فرودستان بتوانند به عنوان بخشی از شهروندان امروزی صدای خود را به گوش فرادستان برسانند؛ روایتی که مدیران، کارگزاران و برنامه ریزان شهری بتوانند شهر را آن گونه که مردم و ساکنین شهرها تجربه می کنند، بشناساند، نه آن گونه که منافع گروه های خاص فرادست ایجاب می کند؛ رویکردی که بتواند حال و هوای زندگی، آیین ها، باورها، سنت ها، احساسات، و در عین مزایا و معایب زندگی شهری را آن گونه هر شهروندی تجربه می کند نشان دهد؛ رویکردی که هدفش شناخت فرهنگ و خرده فرهنگ های شهری است؛ رویکردی که به ما اجازه می دهد خود به استفاده از آمار، جدول ها و نمودارها برای شناخت شهر محدود نسازیم، بلکه بتوانیم تمام ابزارهای بازنمایی فرهنگ مانند دوربین فیلمبرداری، عکاسی، طراحی و نقاشی، رمان نویسی و روایت پردازی، را در کنار نظریه ها، مفاهیم و رویکردهای تحلیل علوم اجتماعی برای شناخت شهر و مناسبات و زندگی شهری استفاده کنیم؛ رویکردی که اجازه دهد نه تنها به شناخت شهر برسیم، بلکه خلاقیت خود را شکوفا کنیم و حضوری فعال تر در زندگی شهری داشته باشیم.
سازمان کتاب
این کتاب در سه بخش سازمان دهی شده است. بخش اول به معرفی مردم نگاری و مردم نگاری شهر اختصاص دارد. در این بخش تاریخ، تحولات، و کاربردهای مردم گاری در چند رشته اصلی شامل انسان شناسی، جامعه شناسی، مطالعات شهری و مطالعات فرهنگی تشریح شده است. همچنین در یک فصل مستقل به معرفی مردم نگاری کاربردی و مردم نگاری مردم گرا یا مردم مدار پرداخته ایم. در تمام فصول تلاش شده است تا عمدتاً مطالعات مردم نگاری مرتبط با شهر و زندگی شهری معرفی شود. اگر بخواهیم کل مطالعات مردم نگاری را در نظر بگیریم، قطعاً در یک جلد کتاب حتی نمی توان فهرست آنها را نوشت. در زمینه مطالعات مردم نگاری شهری نیز سعی بر این بوده است آثار مهم و شناخته شده و موثر مطرح شوند. علاوه بر این، اثار ذکر شده تنها نمونه هایی از چریان ها و تحولات مردم نگاری شهری در حوزه مربوطه هستند و نه لزوماً تمام مطالعات مهم و تأثیرگذار.
دومین بخش کتاب به مباحث آموزشی اختصاص دارد. همان طور که در مقدمه این بخش توضیح خواهم داد امروزه کتاب های راهنمای مردم نگاری و روش های تحقیق کیفی متعدد به زبان فارسی تألیف و ترجمه شده است. از اینرو ضرورتی به تشریح کامل فرایند چگونگی اجرای مردم نگاری وجود ندارد و پیشنهاد می شود کتاب های مستقل موجود در این زمینه مطالعه شود. با وجود این به منظور به نظرم کتابی در زمینه مردم نگاری بدون ارائه چشم اندازی از فرایند و چگونگی اجرا و انجام آن ناقص بود. علاوه بر این، دو فصل اصلی این بخش که به آموزش و معرفی «خودمرم نگاری» و «روش ها و فنون مردم نگاری شهری» اختصاص دارد، مباحث جدید هستند. خودمردم نگاری برای اولین بار توسط نگارنده به خوانندگان فارسی معرفی شده است. در آثار متعددی که نگارنده در این زمینه نوشته ام، تاکنون اصول، مبانی و فنون آن را تشریح نکرده ام. خودمردم نگاری از جمله راهبردهای مهم در مطالعات مردم نگاری شهری است و بخش نهایی این کتاب نیز چند نمونه از این مطالعات ارائه شده است. مباحث مربوط به روش ها و فنون مردم نگاری شهری کمک می کند تا بتوانیم رویکرد مردم نگاراه را برای یک مطالعه شهری به کار ببریم. از اینرو یک فصل مستقل به معرفی برخی از این فنون اختصاص داده شده است.
بخش پایانی و سوم کتاب به چند مطالعه خودمردم نگارانه اختصاص دارد. این بخش از دو قسمت اصلی تشکیل شده است. در قسمت اول تجربه شهری شدن خودم را توصیف کرده ام. با توجه به این که در روستا متولد و پرورش یافته ام و سپس از ۱۹ سالگی به شهر آمده ام، سعی کرده ام به روش خودمردمنگاری فرایند تجربه شهری شدن را تحلیل کنم. این تجربه در واقع تجربه اکثریت جمعیت شهرنشین کنونی ایران است که خود یا والدین آنها از روستا به شهر مهاجرت کرده اند. قسمت دوم این بخش تلاش کرده ام تا زندگی روزمره شهری به ویژه با تکیه بر تجربه های زیسته ام در شهر تهران توصیف و تحلیل کنم. در این بخش چهار سه فصل مستقل وجود دارد و در هر فصل جداگانه موضوعات چایی و زندگی روزمره، تجربه ترافیک، و قدم زدن در شهر را توصیف کرده ام. این مطالعات تنها به عنوان مثال ارائه شده اند و با توجه به این که مطالعات خودمردم نگاری در ایران هنوز ناشناخته است، تلاش کردم تا با ارائه این مثال ها، درک ملموس تری از آن ارائه کنم. باید یادآوری کنم این مطالعات تا رسیدن به طرح ها و گزارش های خودمردم نگارانه نظام مند و دقیق بسیار فاصله دارند. همان طور که در فصل خودمردم نگاری توضیح داه ایم، این نوع مطالعات نیازمند رعایت مجموعه ای از اصول و قواعد است. من در مطالعات ارائه شده در اینجا تمام این اصول را رعایت نکرده ام. اما در عین حال این مطالعات طرح های اولیه ای هستند که چشم ما را به ارزش ها، کاربردها، زیبایی ها و قابلیت های خودمردم نگاری در مطالعه شهر و فرایندهای زندگی روزمره باز می کند.
امیدوارم به این واقعیت برسیم که آن قایقی که ممکن است ما را به شهر پشت دریاها برساند، نمی تواند چیزی جز علم و و پژوهش باشد. با این امید کتاب حاضر را با شور و شوق قلبی نوشته ام که بتوانم در ساختن این قایق سهمی هر چند ناچیز داشته باشم و بتوانم یکی از پارو زن های قایقی باشم که به سوی شهری شایسته انسان و انسانیت در حرکت است. امیدوارم خوانندگان مرا با نقدها و نظرهای شان راهنمایی و کمک کنند تا در چاپ های بعدی کتاب آن را ویرایش و کامل تر کنم. اکنون که در اینجا کتاب را به پایان می برم به خوبی نسبت به بسیاری از کاستی های آن آگاهم. برخی از این کاستی نیازمند بسط بیشر کتاب بود و در آن صورت بیش از اندازه حجیم می شد. برخی دیگر از کاستی ها نیازمند زمان بود و در این صورت باید مدت ها این کتاب می ماند. در نهایت به این نتیجه رسیدم فعلا نسخه موجود را منتشر می کنم و به لطف خداوند در فرصت های بعد از کاستی های آن می کاهم.
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه، حدیث ما بود دراز