انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
توسعه گردشگری شهری؛ با تکیه بر مرکز شهر تهران و رویکرد مدیریت شهری
الهام آزادی
«چیزی از سایه خنک امامزادهها، زیلوی امن مسجدهای بزرگ و نیمهتاریک، بوی خوش روزهای نذریپزان و یا از قوسقزح پرهای طاووس، علامت دسته میدانیها، چون ابر رنگینی از خیالش میگذشت. چشمها را میبست. گردن فربه را روی گُرم شانه خم میکرد، احساس سبکی او را تا نزدیکی ابرها بالا میبرد و رضایتی ناب از خوشبختیای اتفاقی، دلش را میفشرد... مطمئن شد یکی از همان آدمهایی است که همه کوچهها و خیابانها را پر کردهاند، همه راهروها و پلهها را، همه پیادهروها را، بازار و گلوبندک و سرچشمه را، میدان خراسان و شوش و ژاله و بهارستان را... همهجا را و این حس خوبی بود».
آیا در واقع شهرها جایی هستند که میتوان از قدم زدن در کوچهپسکوچههای آنها لذت برد و اوقات خود را با حس رضایتی ناب سپری کرد و چیزی به نام «حسی خوب» داشت؟ گمشدهای که همگان دانسته و یا ندانسته در جستوجوی آن هستند. یک حس خوب، یک خوشگذرانی از ته دل و تفریحی انرژیبخش را در کجای این شهرها میتوان یافت؟
این پرسشها و پرسشهای دیگری ازاینقبیل که با زندگی و گذران دوران جوانیام در کلانشهری مانند تهران ذهنم را به خود مشغول میداشت؛ بهانهای برای جستوجو در موضوع گردشگری شهری شد تا با نگاهی ژرفتر و علمیتر به بررسی موضوع بپردازم. به همین دلیل موضوع پایاننامه دوره کارشناسی ارشد خود را با عنوان «قابلیت توسعه گردشگری شهری در مرکز شهر تهران» انتخاب کردم و در همان ابتدا با اندیشه ادای دِین به حوزه مدیریت شهری که گمان میکنم اهمیت جایگاه آن در علوم انسانی مغفول مانده است، نوشتن را آغاز نمودم. در مسیر این پژوهش همچون تمامی تحقیقات مشابه با تنگناها و مشکلاتی نیز مواجه شدم. برای مثال، جلب اعتماد مصاحبهشوندگان برای انجام مصاحبه و مستندسازی گفتههای آنها یا هماهنگی با کارشناسان و مدیران سازمانها و متقاعد کردن آنان برای انجام گفتوگوهای طولانی که عموماً در ساعت کاری انجام میشد، کار دشواری بود. همچنین فقدان دادههای نظری پیرامون گردشگری شهری و مدلهای توسعه گردشگری و وجود اطلاعات و آمار متناقض و عموماً ناهماهنگ به دلیل وجود ساختار بخشی در نهادهای مرتبط، از چالشهای پیشِ رو محسوب میشد. البته علیرغم این موضوعات، گسترهای از تجربیات سازنده، آموزنده و لذتبخش حاصل شد که برای من بیاندازه ارزشمند بود.
برچسب ها :