انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.

آوریل نافرجام
تاریخ چاپ : ۱۳۹۹
آوریل نافرجام بدون شکزاده ناگزیر دنیاییست که کاداره از آن و برای آن دست به قلم برده پیدا و ناپیدای آن را زیسته و خوف تهدید جان و تبعید نفرینی را به آغوش کشیده است و این همه جز برای رویایی به نام آزادی و آرمانی به نام رهایی از یوغ ظلم و خفقان نمیتواند باشد. برای نیل به این بایدهای انسانی لازم است آنچه به دام جمود و خود کامگی افتاده ذوب شود سیل شود دریا شود که در این راه خونهای بیگناه ریخته شده ...

قصه زندگی من
تاریخ چاپ : زمستان ۱۳۹۸
مریلین مونرو، هنرپیشه امریکایی پس از مرگ نا به هنگامش در پنجم آگوست سال ۱۹۶۲ بدل به یک شمایل گشت و امروزه کمتر کسی است که او را نشناسد، هر چند بعد از گذشت این همه سال همچنان ابهامات فراوانی در مورد زندگی او وجود دارد و همین ابهامات منجر به نگارش بیش از پانصد جلد کتاب ریز و درشت در مورد این بازیگر شده است.

خاطرات آینده
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۸
لزومی نداره پبرسین وقتی امکانش هست خودتون بدونین اینا همش از تنبلیه و همه حرف من تو یادداشت دیشب هم همین بود رفقا. اما انگار بعضیا ناراحت شدن، من فقط گفتم کسایی که الان دارن یادداشت منو میخونن تنبل ان ، چون اگه نبودن، عمر عزیز چشمای نازنینشون رو برای خوندن ۶۹۶ کلمه نوشته من درباره گمگشتگی هدر نمیدادن.

ترسوها
تاریخ چاپ : تابستان ۱۳۹۸
ترس ریشه های امید را در وجود آدمی می خشکاند و رویاهای روشن شب را پیش ازآمدن فردا به تاریکی می سپارد. هنگامی که مردمک های بی قرارت در چشم های معصومت سرگردان اند و به دوردست اتفاقات شوم درآینده ای نا معلوم می نگرند، درست درهمان هنگام جوانه های خوشبختی سراز خاک برنیاورده می میرند... چرا که تو آن ها را از شکفتن عادت داده ای... یادداشت های نیمه تمام «نسیم» به دست «سلیمی» رسیده است و او را برآشفته ...

پرسه گردی با قانون دینامیت
تاریخ چاپ : تابستان ۱۳۹۸
نگاهی به وسایلم کرد و گفت :«نرو! این طوری که تو می ری خطرناکه». پس از درنگی برای اینکه راهکاری هم برای پیشنهادش پیش آورد با محبتی مثال زدنی ادامه داد:«همین جا پیش مابمون!» توضیح دادم که روادیدم از امروز آغاز می شود و باید بروم. نگفتم که هنوز نمی دانم آیا زمینی اجازه ورود می دهند یا نه! نگفتم که تجربه چندانی ندارم و هیچ گاه این قدر طولانی در سفر نبوده ام،نگفتم که پولی همراهم نیاوردم واگرراهی پیدا ...

دریاچه گروندل
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۷
طوفان میآید. موجها بالا میآیند. از یک طرف به طرف دیگر پرتاب میشوم. جان از روی تخته کج میشود و در آب میافتد. دستش را از آب بیرون میآورد. فریاد میزند: «کمک! دارم غرق میشوم!». بلا فریاد میزند: «کوسه، آنجا کوسه هست!». داد میزنم: «کوسه! مراقب باش!». بلا فریاد میزند: «ما باید نجاتش بدهیم!». همسرم میگوید: «شما باید مراقب لیلی باشید!». جان فریاد میزند: «کمک!». بلا فریاد میزند: «زود باش! کوس ...

قلعه هشتم
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۷
در نگاهی طعنهآمیز و مغرورانه چشمانش را به نگاهم دوخته بود. چنگ بر آوای سکوت کشید و لب به سخن گشود. گفت: «نامم آناهید است. برای همراهیات به کاخ آمدهام، همراه من بیا». بسان خورشید گرم و تابان بود. هم میدرخشید هم می سوزاند. نگاهی عمیق و بانفوذ داشت تا حدی که دلیل رنگ باختن همۀ چیزهای اطرافش بود. هر بار به چشمانش نگاه میکردم در اطرافش همهچیز محو و نابود میشد و قدرت دیدن را از دست میدادم، مث ...

قرار ملاقات با زندگی
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۷
...یک هنرپیشه که شب و روز فقط یک نقش را اجرا می کند روزی بالاخره با آن نقش یکی میشود. من دچارچنین عارضهای شده بودم. سیزده سال و نیم تمام، نقش فردی بینا را بازی کرده بودم و ایفای چنین نقشی برایم کاملاً عادی شده بود. زندگی من سخت و پراسترس و بیاندازه مشقتبار سپری میشد اما اگر امکانات و شرایطش هم موجود بود خواستار عوض کردنش نبودم. انسان حیوانی است که بندۀ عادتهای خود است. علاوهبراین، دیوار ساخ ...

مارچ
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۷
مارچ رمانی تاریخی و عاشقانه است که در زمینة جنگهای داخلی امریکا و نبردهای فاجعهبار آن به وقوع میپیوندد. این کتاب روایتی است از جان مارچ، پدر غایب دخترانِ معروف کتاب «زنان کوچک» اثر لوییزا می الکات. در روایت بروکس، مارچ در هیبت یک کشیش طرفدار الغای بردهداری و شخصی ایدهآلیست ظاهر میشود که حضور در جبهههای جنگ به آزمونی جهت سنجش ایمان او نسبت به خود و اهداف دولت ایالات شمالی تبدیل میشود؛ دولتی ...

بوی خوش عشق
تاریخ چاپ : اول
وقتی شیرین داشت از شیراز حرف میزد، من به گلدان توی بغلم نگاه کردم اون داشت به ما گوش میداد. وقتی چشمهام رو باز کردم خودم رو توی یک درة سرسبز دیدم جلوتر یک نردبان سپید رنگ که دورش گلها پیچیده بود تا آسمان رفته بود شروع کردم به بالا رفتن از نردبان به سمت آسمان. بهار رو دیدم بالای قبر حافظ. نیت کرده و داشت میخوند: یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور ای دل غ ...

در آینه ایرانی؛ تصویر غرب و غربیها در داستان ایرانی
تاریخ چاپ : ۱۳۹۷
واقعیت این است که مسئلة مواجهة ایرانیان با آنچه «غرب» نامیده شده، همچنان در چشماندازهای متفاوت و حتی متضاد، در فضای اندیشگی ایران در جریان است و حتی در فراگشتهای تاریخی به طرح پرسشهای جدید نیز انجامیده است. با این وجود، پرسشهای اصلی همچنان پابرجاست: «غرب چیست؟» یا بهتر بگوییم «غربی که به سمت آن رهسپاریم یا از آن میگریزیم چیست؟» نویسندة کتاب نه از رهگذر مألوف مطالعات سیاسی بلکه از گذرگاه فرهنگ ...