انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
کوه پنجم
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۳
ایلیا برگشت، به قلة کوه پنجم اشاره کرد و گفت: «من به خدای یگانه باور دارم، درحالیکه شما باور دارید که خدایان در ابرهای بالای کوه پنجم سکونت دارند، اما امروز نمیخواهم در مورد قویتر بودن خدای خودم یا خدایان شما بحث کنم، بلکه میخواهم از شباهتهایمان حرف بزنم. فاجعه ما را در احساس مشترکی به هم پیوند داده؛ و آن احساس ناامیدی است. چرا چنین اتفاقی افتاد؟ چون ما فکر میکردیم که در روح ما به همه چیز پا ...
بریدا
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۳
در کتاب «بریدا» پائولو با تمرینهای رام و سویة مادینة شخصیتِ خود طرف است. در همان حال که جادة رم را میپیماید، با زنی آشنا میشود که تجارب یکسانی با مسیر معنوی و جادوگریِ او دارد. در کتاب «بریدا» از تجارب شخصی خود و مشترکشان میگوید. کوئلیو میگوید: « به گونهای، بریدا همان کسیست که در درونم به دنبالش میگشتم» به عقیدة او برای بسط این سویة مادینه، توجه شخص باید به سوی شهود و رویاهای خود باشد، چو ...
جنگجوی روشنایی
تاریخ چاپ : پاییز ۱۴۰۲
اگر سیمهای ساز همیشه کشیده شوند، سرانجام از کوک خارج خواهند شد. جنگجوهایی که تمام وقت خود را به تمرین میگذرانند نیروی ذاتی خود در مبارزه را از دست میدهند. پای اسبهایی که همیشه در حال پریدن از روی موانع هستند سرانجام میشکند. کمانهایی که هر روز کشیده میشوند دیگر با همان قدرت تیر را پرتاب نمیکنند. به همین دلیل، جنگجوی روشنایی حتی اگر خودش هم مایل نباشد، سعی میکند از مسائل کوچک و روزمره زند ...
ساحره پورتوبلو
این رمان، در سبک نویسندگی کوئلیو با نوآوری همراه بودهاست: شخصیتی که مصاحبههای پیادهشده را تعریف میکند. کوئلیو هدف خود را از نگارش این کتاب پرداختن به سویه دیگری از الوهیت میداند: «میخواستم بیمحابا در دل مامِ بزرگ غوطهور شوم و این پرسش را بیان کنم که چرا جامعه کوشیده است تا سویه دیگری از الوهیت را در گوشهای محبوس کند». کوئلیو مینویسد تا خودش را بفهمد، مینویسد تا اندیشههایش را به نظم د ...
موهبت برتر
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۲
«اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن بگویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. اگر قدرت نبوت داشته باشم و بتوانم جملۀ اسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جابهجا کنم، اما محبت نداشته باشم، هیچم. اگر همۀ داراییام را بین فقیران تقسیم کنم و تن خویش به شعلههای آتش بسپارم، اما محبت نداشته باشم، هیچ سود نمیبرم. محبت بردبار و مهربان اس ...
وَلکٍریها؛دیداری با فرشتگان
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۲
کتاب وَلکِریها به تجارب کوئلیو در بیابان موهاوی کالیفرنیا میپردازد و بهلحاظ سرشت اثر، نوعی زندگینامة خودنوشت به شمار میرود تا اثری داستانی. کتاب با توصیف تجربة واقعی کوئلیو از موقعیتی حقیقی در ریو دو ژانیرو آغاز میشود که او در آن دستنوشتة کتاب «کیمیاگر» را به استاد خویش میدهد. طی گفتگویی با استاد خویش میگوید: «شاهد متلاشی شدن رؤیاهایم بودهام؛ درست در زمانی که فکر میکردم دارم به آنها دس ...
کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۲
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم داستان زن جوانی است که به دام عشق همبازی دوران کودکیاش گرفتار میشود، اما آن مرد برای گریز از تعارضهای درونیاش آن شهر را ترک میکند و به دین پناه میبرد. زن جوان سعی میکند به زندگی عادی برگردد و مانند بسیاری از مردم جایگاه قابل اعتمادی برای خود دستوپا کند، اما یازده سال بعد، دریافتِ نامهای از همبازی قدیمیْ پیوند او با زندگی سابقش را میگسلد و به همراه مرد ...
شیطان و دوشیزه پریم
تاریخ چاپ : تابستان ۱۴۰۲
شیطان و دوشیزه پریم داستان دختر جوانی است که بهعنوان پیشخدمت در رستوران کوچکی در کوههای اسپانیا کار میکند و یک زندگی بسیار معمولی دارد، اما زندگی معمولی این دختر با آمدن بیگانهای به دهکده دچار آشفتگی میشود و آن بیگانه که برای آزمودن سرشت انسان به آن دهکدهٔ دورافتاده آمده او را در نبرد همیشگی خوبی و بدی درگیر میکند. کوئلیو در این کتاب به رویارویی انسان با قدرت و ثروت میپردازد و کشمکش میان ...
کیمیاگر؛داستانی درباره دنبال کردن رویاها
تاریخ چاپ : زمستان ۱۳۹۹
پس از سفرش به مصر بود که کوئلیو رمان کیمیاگرِ خود را نوشت. او کیمیاگری را روح جهان یا همان ناخودآگاه جمعی یونگ، که در آن شخص با تمام هستی پیوند میخورد، میپندارد. او در مصاحبهای گفته است که خود را شخصیت شبانِ این رمان میداند و در جایی دیگر گفته: «در واقع من تمام شخصیتهای کتابهایم هستم، جز شخصیت کیمیاگر». او کتابهای خود را نه یک اثر داستانی، بلکه روایتهای ادبی میداند که بر اساس تجارب شخصیا ...
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
تاریخ چاپ : پاییز ۱۳۹۹
«ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» داستان دختر جوانی است که در کمال زیبایی، جوانی و موقعیت تصمیم میگیرد دست به خودکشی بزند اما سر از تیمارستان درمیآورد و پزشکش به او میگوید که به دلیل مصرف بیش از اندازه داروهای خوابآور تنها چند روز دیگر زنده میماند. ورونیکا که احساس میکند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، متوجه میشود که میتواند آزادانه دست به هر کاری بزند و در این دوران اجازه تجربه عشق و نفرت ...