انتشارات تیسا
فرصتی برای گسترش افکار؛ فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی.
رویکردهای سیاسی در نقد ادبی
ناصر مطلب زاده
در دهة شصت و تا حدودی هفتاد میلادی، آموزش ادبیات و مطالعات نقد ادبی برای گروههای اقلیت و رادیکال به کنشی آشکارا سیاسی تبدیل شد. دپارتمانهای انگلیسی در مغربزمین از مراکزی بودند که زیر فشار شدید منتقدان، دورههایی را برای مطالعات افریقاییامریکایی و فمنیستی وارد برنامه آموزشی خود کردند. این تحولات خبر از تغییر پارادایمی میداد که علاوه بر تغییر در عناوین و دورههای آموزشی به انکار و طرد رویکرد فرمالیستی در نقد ادبی میپرداخت. دیگر بررسی وجوه زیباییشناختی آثار ادبی در دستور کار منتقدان نبود. در کلاسهای مطالعات افریقاییامریکایی و مطالعات فمنیستی، مطالعة یک اثر ادبی معمولاً با سؤالاتی سیاسی شروع میشد: آیا این داستان واقعیت را میگوید؟ آیا این اثر ادبی به نفع یا علیه جنبش است؟ این نمایشنامه در مورد ما چه میگوید؟ در مورد آنها چه نظری دارد؟
نقد ادبی به سلاحی در راستای مبارزة سیاسی تبدیل شده بود. اما با تحولاتی که در عرصة تئوری در دهة هفتاد و هشتاد میلادی اتفاق افتاد، نقد ادبی سیاسی بخش اعظمی از سرّ زندگی خود را از دست داد. با وجود این، همین امروز هم دانشجویان در کلاسها به خوانشهای سیاسی از متون ادبی توجه بیشتری نشان میدهند. دلیل واضح چنین علاقهای درگیر شدن دانشجویان با واقعیتها و مناسبات عینی اجتماعی خارج از متن است.
یک دختر جوان دانشجو به درک معنای سیاسی کشمکشهای شخصیت زن در یک رمان و یا یک نمایشنامهْ علاقه بیشتری نشان میدهد؛ بهویژه، وقتی خود را در شرایطی نسبتاً مشابه با او ببیند. خوانش سیاسی اثر ادبی میتواند به او نشان دهد نابرابریهای جنسیتی و سرکوب اجتماعی او در کجا با ساختار سیاسی پیوند میخورد.
برچسب ها :