عنوان پیام
متن پیام
مرا از شعرم جدا بخوابانید؛ روایت یک طفل بالغ مادینه ایرانی

مرا از شعرم جدا بخوابانید؛ روایت یک طفل بالغ مادینه ایرانی

تعداد بازدید : ۶۶۶
ناشر : انتشارات تیسا
تاریخ چاپ : بهار ۱۴۰۰

دردِ سال بود، تو یادی از آخرین بازمانده‌های زیر آوار مانده‌ام نکردی. احساس خفگی می‌کنم، شعرم کبود شده است، دست در گلویم می‌بری و آخرین جرعه از شعرم را زنده به گور می‌کنی در دلواپسیِ خماری‌های گاه و بی‌گاهمان شعر شکسته‌ام دست صلیب می‌کند برایت! دست به گریبانش می‌شوم دستِ گرم ردِ تو را می‌ماند دشنه‌ی صبح به شریانم می‌زند ژرفِ شعرم از سرای اوباش می‌گوید و مرا در زمره‌ی کژدم‌های نیلوفری فری ...